چکیده:
تغییر نرخ ارز می تواند به عنوان یکی از ابزارهای سیاست های اقتصادی، برای تحقق اهداف سیاست گذاران مورد توجه قرار گیرد. البته این ابزار در اقتصادی استفاده می شود که نرخ ارز به صورت شناور کامل نباشد. یعنی تعیین نرخ ارز صرفا از طریق سازوکار بازار ارز انجام نشود. به عبارت دیگر، ابزار مذکور را در نظام های اقتصادی می توان مورد استفاده قرار داد که نرخ ارز به صورت ثابت یا شناور کنترل شده تعیین می گردد. زمانی که نرخ ارز افزایش یابد، انتظار می رود که قیمت کالاهای وارداتی بیشتر شود و در نتیجه، تقاضا برای واردات کاهش یابد. علاوه بر این، با افزایش نرخ ارز، صادرات کالا به دلیل ارزان شدن کالای ساخت داخل در بازارهای خارجی بیشتر خواهد شد و در نتیجه، افزایش صادرات و کاهش واردات، باید موجب تحریک بخش تولید شود و تولید افزایش یابد. اما باید توجه کرد که میزان تاثیرپذیری واردات و صادرات از نرخ ارز، به کشش تقاضا برای کالای صادراتی و وارداتی برمی گردد. علاوه بر این، سهم کالاهای مذکور در بازار، در میزان افزایش تقاضا برای محصول نقش مهمی خواهد داشت، از این رو، افزایش تولید ممکن است نامحسوس باشد. در مقاله حاضر، برای بررسی اثر تغییرات نرخ ارز بر میزان تولید، صادرات و واردات محصول، از مدل های تعادل عمومی محاسبه ای استفاده می شود. مزیت این مدل ها نسبت به مدل های اقتصادسنجی، بررسی آثار اجرای یک سیاست در چارچوب یک مدل سیستمی است که متغیرهای مختلف اقتصادی را شامل می شود و به داده های سری زمانی نیز وابسته نیست. از این رو، در مقاله حاضر آثار تغییرات نرخ ارز بر میزان سطح قیمت ها، تولید، صادرات و واردات بخش های مختلف اقتصادی بررسی شده است. همچنین آثار تغییرات نرخ ارز بر تولید ناخالص داخلی و اجزای آن نیز مورد توجه قرار گرفته است
خلاصه ماشینی:
"بررسی اثر تغییرات نرخ ارز بر سطح قیمتها، تولید، صادرات و واردات بخشهای مختلف اقتصادی با استفاده از یک مدل تعادل عمومی نویسنده: معصومه فولادی چکیده تغییر نرخ ارز میتواند به عنوان یکی از ابزارهای سیاستهای اقتصادی، برای تحقق اهداف سیاستگذاران مورد توجه قرار گیرد.
اثر تغییرات نرخ ارز در دو سناریو افزایش نرخ ارز و کاهش نرخ ارز بر تولید ناخالص داخلی و اجزای آن و بر سطح قیمتها، تولید، صادرات و واردات بخشهای مختلف اقتصادی مورد بررسی قرار گرفته است.
از این رو، تقاضای کل کالای هر بخش، به صورت زیر تعریف میشود: (رجوع شود به تصویر صفحه) میزان بهینه مقدار تقاضا از این دو گروه کالا به قیمت نسبی آنها منوط است: (رجوع شود به تصویر صفحه) به صورت مشابه برای فروش داخلی کالاهای ساخت داخل و فروش خارجی آنها (صادرات) نیز انتقال ناقصی فرض شده است.
تابع عرضه کل نیز به شکل زیر تعریف شده است: (رجوع شود به تصویر صفحه) مقدار بهینه عرضه این دو بازار نیز توسط قیمت نسبی آنها تعیین میشود: (رجوع شود به تصویر صفحه) مقادیر کشش برای توابع آرمینگتون و تابع CES، با توجه به مقادیر مورد استفاده در بررسیهای مشابه سایر کشورهای در حال توسعه در نظر گرفته شده و در صورت نیاز برای رسیدن به نقطه اولیه تعادل در مدل، تغییر جزئی داده شده است.
علاوه بر این، با افزایش نرخ ارز، قیمت کالاهای واسطهای وارداتی نیز افزایش یابد و بنابراین، در بخشها و صنایعی که تولیدات به میزان زیادی وابسته به نهادههای واسطهای وارداتی است، انتظار افزایش قیمت تمام شده کالاها وجود دارد و این افزایش ممکن است از افزایش رقابتپذیری کالا در بازارهای خارجی بکاهد و افزایش قیمتهای داخلی را نیز شدت بخشد."