چکیده:
امروزه بسیاری از جنبه های زندگی انسان و نیز حقوق حاکم بر آن، تحت تاثیر مفهوم وآموزه جهانی شدن در حال تغییر، تحول و شکل گیری می باشد. از دهه ٩٠ میلادی به بعدعموم مفاهیم سنتی مانند، سیاست ، امنیت ، اقتصاد، فرهنگ ، ارتباطات و حقوق با پسوندجهانی تقارب یافته و با تکیه بر این پسـوند، مجددا مورد تحلیل و بازشناسی قرار گرفته است . جهانی شدن حقوق، حداقل در برخی از حوزه ها من جمله حقوق بشر به عنوان یک واقعیت مسلم ، در حال روی دادن است . این نـوع جهـانی شدن بـر مبنای نــزدیک شدن انسـانها از لحاظ فرهنگ به یکدیگر و پذیرش وجـود ارزش ها، باورهـا، آگاهی ها، رفتارها ونهادهای مشترکی که انسانها در سراسر جهان دارند، شکل و سیاق می یابد و در دو قالب یکسان سازی و یا هماهنگ سازی به پیش می رود. مقاله حاضر با در نظر گرفتن این مبنای فرهنگی و انتخاب روش هماهنگ سازی، به تبیین و تحلیل جهانی شدن حقوق بشر به عنوان بارزترین نمونه عملی جهانی شدن حقوق پرداخته است .
Today, many aspects of human life and its governing law, influenced by the concept of globalization and changing, evolution and formation. There after 90 decade, all traditional concepts such as politics, security, economy, culture, communication and law have converged with the world suffix and emphasize on this suffix, it is analyzed and recognized again. Globalization of Law, at least in some areas, including human rights as an indisputable fact, now is on giving. This type of globalization is shaping based on human proximity culturally and to acceptance of values, ideas, awareness behaviors and world human common institutions and it is developing in two frames as unification or harmonization. The present paper studies the globalization of human right as the most striking example of practical globalization of law by considering of this cultural base and selected the harmonization method.
خلاصه ماشینی:
امروزه جهانی شدن به عنوان یک فرآیند گسترده و چندجانبه ، تمامی جنبه های سیاسی، اقتصادی، فرهنگی و اجتماعی زندگی بشر را تحت تأثیر قرار داده است .
به عبارت دیگر می توان گفت که امروزه جهانی شدن حقوق به عنوان یک واقعیت مسلم و غیرقابل انکار، در بستر سیاسی(توسعه لیبرالیسم )، حقوق اقتصادی، حقوق جزای بین الملل و حقوق بشر در حال تکوین و تحقق است (هالی دی، ٢٠٠٦ : ٤٦٠).
(دله ، ١٣٧٥: ٢٩٤) بر این اساس توسل به سیاست یگانه سازی تنها در صورتی امکان پذیر است که نظام های حقوقی مورد نظر مبتنی بر حاکمیت های مشابه و فرهنگ و آداب یکسان و حتی وضعیت اقتصادی مشابه باشند.
در نتیجه این تغییر و تحولات، حاکمیت ملی روز به روز رسـوخ پـذیرتر گشـته اسـت ، به نحوی که امروزه دائره المعارف حقـوق بـین الملـل حــاکمیت را چنـین تعریـف مـی کند: «حاکمیت در حقوق بین الملل معاصر، بیانگر شرایط حقوقی یک دولـت در صـحنه بین المللی است که صلاحیت آن دولت در قلمروش نمی تواند از سوی دیگـر دولـت هـا مورد سئوال و مداخله واقع شود.
با رشد سازمان های غیردولتی ملی و بین المللی و فشار و حساسیت جامعه جهانی، به جرات می توان گفت که سکان حقوق بشر دیگر از دست حاکمیت ملی خارج گردیده است (مولایی، ١٣٧٩: ١٣٠).
جایگاه حقوق بشر در نظریه های روابط بین الملل ، فصلنامه سایت ، مجله دانشکده حقوق و علوم سیاسی دانشگاه تهران، شماره ٤.