چکیده:
بیشک یکی ازمبهم ترین ومناقشه برانگیزترین مفاهیم دراسنادحقوق بین الملل ،بحث منافع ملی حیاتی دولت هاست که قدمتی به بلندای خوددولت -ملت داردوهرکشوری بنابه موقعیت وشرایط خود تعبیرخاصی ازآن ارائه میدهد. مفهوم منافع ملی حیاتی، موجب خلایی حقوقی شده وبه عنوان مفهومی ماهیتاسیاسی که جایگاهشان رادرمتون حقوقی حفظ کردهاندازموانع اصلی درراه توسعه و پیشرفت حقوق بین الملل تلقی میشوندچراکه دولت هابه طرق مختلفی بااستنادبه آن به عنوان یک سپردرمقابل موازین حقوقی وسازوکاری برای فرارورهایی ازتعهدات قانونی،محدودیت هایی بر قواعدحقوقبین الملل اعمال ودرعین حال اقدامات خودراقانونی جلوهدادهاندومدعی رعایت حقوق بین الملل میشوند. رویه قضایی بین المللی حاکی ازآن است که دررابطه منافع ملی حیاتیدولت ها با نظم حقوقی بین المللی،این نظم حقوقی است که وجاهت اولی ومقدم داشته است و برخلافدولت هاقائل به تئوری منافع ملی حیاتی معدوداندواعلام میکنندکه منافع ملی تابع حقوق بین الملل است نه تفسیروبرداشت هر یک ازدولت هاوهمواره سعی کردهاندتوسل به منافع ملی حیاتی رابه نوعی تفسیرکنندکه به ارزشهای حقوقی عامالشمول بین المللی خدشه ای واردنشود.
Undoubtedly, one of the most ambiguous and controversial concepts in the international law documents is the debate on the vital national interest which is as old as the concept of nation-state itself and every country due to its own situations and conditions gives a specific interpretation of this concept. The concept of vital national interest, has created a juridical gap and as an essentially political concept has kept its place in juridical texts, which is considered as one of the main obstacles for developments and progresses of international law, because it has been used by states in many ways as a shield against legal standards, as well as as a tool to escape from legal obligations. Therefore, it lays some restrictions on the application of international law rules, yet it looms its acts and claims for regarding international law. International Jurisprudence expresses that, in the relationship between the vital national interests and international legal orders, it is the legal system which has the prior importance. owever, contrary to the government’s view, they allow restricted vital national interest and declare that national interest subordinates to International Law and it is not subject to the of each state. International Law has always tried to interpret thevital national interests in a way that results in the least loss to the universal International values.
خلاصه ماشینی:
بر این اساس دیوان نشان دادکه وصف متخلفانه عمل ارتکابی آمریکادرقالب های ادعایی حقوق بین الملل عام (دفاع مشروع) وحقوق بین الملل خاص (عهدنامه مودت) زایل نشده است ،واقدامات آمریکا درپرتواقدامات لازم برای حفظ منافع ملی قابل توجیه نیست .
(١١١ :Judgment, op cit)در این خصوص، دیوان با مقدم داشتن دفاعیه ایالات متحده یعنی حمایت از منافع ملی حیاتی و امنیتی این کشور و تفسیر آن در پرتو حقوق حاکم بر دفاع مشروع، به این نتیجه رسید که چون شرایط دفاع مشروع طبق حقوق بین الملل در این اقدامات رعایت نشده و ایالات متحده بدون در نظر گرفتن قواعد حقوق بین الملل در استفاده قانونی و مشروع از زوربه اقدام علیه سکوهااقدام نموده،(Ibid) در نتیجه نمی توان آن را درقالب دفاع مشروع یابند(د) ماده ٢٠توجیه نمود.
(پیشین : ١٢١) دیوانهمانطورکه درقضیه کورفوازسوءاستفادهدولت هاازحق خودیاری درمفهوممسلحانه آن ابرازنگرانی کردوبرهمین اساس آن رامحکوم نمود،(٣٥ :١٩٤٩ ,Corfu Channel Case)در رأی سکوهای نفتی و نیکاراگوئه نیز حمایت از منافع ملی حیاتی دولت هاراحتی آنگاه که دریک معاهده پیش بینی می شود،به منزله توجیهی برای توسل به زوربرخلاف اصول حقوق بین الملل نپذیرفت .
دراین میان این سؤال مطرح می شودکه حقوق بین الملل ساخته وپرداخته دولت ها،ازمیان بشریت ومنافع ملی حیاتی دولت ها،کدامیک راتقدم می بخشد؟ با توجه به برداشت لوتوسی از نظم حقوقی و هم چنین بند ١٠٥ رأی مشورتی ١٩٩٦، دیوان به اصل حاکمیت و منافع ملی دولت هابازگشت نموده واعلام کرده که حقوق بین الملل موجود کاربرد سلاحهای هسته ای را در مقام دفاع مشروع صراحتا مجاز ندانسته ، اما ممنوعیت صریحی را نیز بر آن پیش بینی نکرده است .