چکیده:
تعهد در عالم حقوق ، اصولا یا زائیده توافق اشخاص ( اعمال حقوقی ) و یا ناشی از رویدادهایی است که به حکم قانونگذار تعهد آورند (وقایع حقوقی ). اینکه یک شخص بتواند به اراده تنهای خویش ، تعهدی الزام آور برای خود یا دیگری ایجاد کند، از دیدگاه برخی از حقوقدانان امری توجیه ناپذیر و از دیدگاه برخی دیگر امری استثنائی است . مقاله حاضر تعهدآور بودن اراده یک جانبه شخص نسبت به خود را، به گونه ای که بتواند منشا حقی قانونی برای طرف مقابل شود، مورد نقد و بررسی قرار میدهد. در این نوشتار، علاوه بر بررسی نظری دیدگاه موافقین و مخالفین این نهاد، تلاش شده است به استناد مصادیق احتمالی آن در قوانین ایران ، آنچه با معیارهای حقوق داخلی پذیرفتنیتر است معرفی گردد .
خلاصه ماشینی:
از مهمترین پاسخها اینکه ، همین استقلال و منطق ، مستلزم رد نظریه طرفداران حاکمیت اراده یک جانبه است چرا که اگر بپذیریم اراده چنان توانایی و قدرتی دارد که میتواند به تنهایی برای خود تعهد ایجاد نماید و نباید جلوی استقلال و حاکمیت اراده گرفته شود، این مطلب را نیز باید بپذیریم که همان اراده باید بتواند تعهد به وجود آمده را از بین ببرد.
n , ١٩٧٢ – Stark) (٣٦٠ n , ١٩٩١ – Mazaud, chabas /١٠٦١ البته این ایراد، قابل رفع است و چندان منطقی به نظر نمی رسد: از سویی، باید بین تعهد و لزوم نگهداری آن تفکیک به عمل آید ؛ هیچ اشکالی وجود ندارد که قصد یک طرف بتواند سبب ایجاد یک تعهد شود ولی نتواند آن را از بین ببرد واز سوی دیگر ، امکان از بین بردن تعهد با وجود آن تعارضی ندارد و قابل جمع است ، همچنان که در عقود جایز تعهد وجود دارد و حتی تا زمانی که عقد موجود است برای طرفین الزام آور است ، مع ذالک طرفین قانونا حق به هم زدن عقد و رهایی از تعهدات خویش را نیز دارند.
برای مثال چگونه میتوان تعهد فرد نسبت به عموم را پذیرفت ؟٣ یا تعهد نسبت به اشخاص نامعین را؟ همین طور به هنگامی که طرف تعهد هنوز وجود ندارد و قرار است زاده شود ؟ یا به هنگامی که علیرغم وجود او مشکلی در پذیرش و قبول او ایجاد شده است مثل حجر یا موت او؟ در هر صورت تا زمانی که این نهاد پذیرفته نشده و تنها توافق وجمع دو اراده میتواند باعث تشکیل عقد شود، توجیه چنین مواردی جز تکلف و کوشش بی جا نخواهد بود.