چکیده:
خطه هنرپرور اصفهان، از دیرباز، مهد عالمان بزرگ و ادیبان نامآور بوده است. یکی از این شاعران، ادیبان و عارفان سوختهجگر، "راثی نایینی" است. کسی که در مکتب ادبی اصفهان بالیده و در این شهر، یکی از آثار جذاب و روحنواز حوزه ادبیات شیعی را خلق نموده است. اثری گرانسنگ موسوم به "لسانالذاکرین". کتابی که، زبان شیوای همه ذاکران فارسیگوی است و در حقیقت، به عنوان لسان گویای تمام مادحان فارسیسرا در حق فضایل و شرح مصایب خاندان عصمت و طهارت به شمار میآید. در این مجال، قصد آن است، تا به معرفی اجمالی این ادیب، شاعر و نویسنده توانا و اثر پر بهایش پرداخته شود.
خلاصه ماشینی:
"بنا به گفته مؤلف، میرزا هاشم اصفهانی یعنی همان کسی که از او با عنوان "سلاله وزرای سلاطین صفویه و زبده نقبای علیه عالیه" یاد شده است پس از آنکه از قدرت سخنوری مؤلف در مرثیهسرایی اطلاع مییابد و از خبر تألیف جلد نخست کتاب لسانالذاکرین نیز آگاه میشود، راثی را به بارگاه خویش دعوت نموده، خواستار آن میشود که شرح حال همه امامان دوازدهگانه شیعه، به همان شیوهای که درباره خمسه آل عبا بیان نموده، به نگارش درآورد.
او در این خصوص گفته است: «آه کز جور سپهر واژگون کجمدار آتش غم سوخت دیگر بار هر دل را عیانآه کز بیداد گردون بار دیگر تازه شد ماتم سلمان و بوذر در جهان ای مؤمناناز غم سلمان خصالی بیشبیه و بیقرین از غم بوذر همالی باوفا و مهربانبوذر ایام، حاجی قاسم، آن داوود عهد کو سلیمان زمان را بود باب روضهخوانذاکر سبط پیمبر، شاه مظلومان حسین حامی اهل عزا، رأس و رئیس راثیانشهره شهر حجاز و زبده اهل عراق ناقل نقل حسین از قول صدق راستانآنکه کاش آن بود در کاشان و من امیدوار کش ببینم باز دیگر بار اندر اصفهان کاش آن ساعت که از فوتش مرا آمد خبر زنده او در جای من میبود و من در جای آنبر که خوانم بعد از او مدحی که گویم از حسین با که گویم راز دل چون نیست آن آرام جانیاد ایامی که میبودیم با هم روز و شب من ز هجرش بیگمان و او ز وصلم شادمانمن به حرفش داده دل، او بر کلامم داده گوش او به مجلس شعرفهم و من به محفل شعرخوانبود از اشعار من او را ورقها در کنار بود از گفتار او ما را سخنها در میانآنکه اندر عمر خود از هفت تا هفتاد بود ذاکر سالار دین دارای ملک جسم و جانیادش آمد در نماز از قتل فخر ساجدین آنکه اندر سجده شد سوی جنان او از جهانبر سر او بود چون دایم هوای کوی دوست در نماز اندر سجود دوست بود و داد جانبر سرش افتاد شوق کوی محبوب ازل پای را لایق ندانستی به سرآمد روانگفت تاریخ وفاتش وقت اتمام کتاب هادی محنت قرین، ماتمنگار عارفانسال اتمام کتاب و رحلتش این مصرع است قاسم اندر سجده حق برد ره سوی جنان»(همان) بنا به اشاره راثی نایینی در قطعه مذکور، که حاجی محمدقاسم روضهخوان از سن هفت تا هفتاد سالگی که زمان وفات اوست، ذاکر سالار دین بوده است و اینکه سال اتمام کتاب نیز سال 1232ه ."