چکیده:
شناخت زوایای پنهان آثار هنری خصوصا دیوانهای شعری از طریق مطالعه در چگونگی شکلگیری آنها امکانپذیر است. بررسی و تحلیل سبکشناختی شعر کمالالدین اسماعیل اصفهانی ضمن اینکه شگردهای هنری، زبانی و پیامهای فکری این شاعر فحل را آشکار میکند، میتواند به کشف بخشی از حقایق مربوط به تاریخ و فرهنگ ایران منجر شود. در این تحقیق به مطالعه امتیازات سبکی شعر کمالالدین اسماعیل اصفهانی توجه شده و مسائل زبانی، هنری و فکری دیوان وی مورد بحث و بررسی قرار گرفته است. در این رهیافت از تأثیرپذیری کمال از شعر پیش از خود و اثرگذاری او بر شعر ادوار بعدی سخن به میان آمده و نتیجه حاصل این است که شیوه شاعری کمالالدین اسماعیل اصفهانی در قالبهای مختلف شعری متفاوت است بهطوری که در قصیده، خراسانی و در غزل، عراقی است.
خلاصه ماشینی:
"«دور گردون با همه کس بد فعالی میکند خاصه با ما قصدهای لایبالی میکندبوریای کهنه از پهلوی ما دارد دریغ بهر پشما گند خر ترتیب قالی میکندتا سگان را طوق زرین است و کسوت ششتری هر کجا شیری است در عالم شگالی میکندزشتتر کاری در این ایام نیکوکاری است نیکبختا آنکه رای بدسگالی میکند»(همان: 640) «نی زنی کن قلمزنی بگذار کان که این کرد محترم باشدهر که او کاتب است همچو قلم تیرهروز و تهیشکم باشد»(همان: 478) در یک قطعه خطاب به ممدوح گفتگوی خیالی خویش با گردون را شرح میدهد که گفته است: «کیست در روی زمین از همه ارباب هنر کآب رویش نشده از پی نان مستعملآنکه کمتر ز خران است و طویله است او را ز تو درمانده من سوخته چون خر به وحل»(همان: 373) غزل زیبای زیر هم یک شکایت دیگر از روزگار است: «مرا که هیچ نصیبی ز شادمانی نیست بسی تفاوتم از مرگ و زندگانی نیستز من فلک عوض عشوه عمر میخواهد که عشوه نیز در این دوره رایگانی نیستبرای نظم معیشت همیشه در سعیم چه سود سعی چو تقدیر آسمانی نیستکسی که او را فضلی چنانکه باید هست گمان مبند که کارش چنانکه دانی نیستچو بهترین هنری در زمانه بیهنری است مرا چه سود که سرمایه جز معانی نیست»(همان: 646) یکی از نمادهای عینی شکایت کمالالدین اسماعیل از روزگار و مقطع زمانی زندگی خویش توصیف وقایع خونین اصفهان است که بر اثر نزاع و جدال میان حنیفان (آل صاعد) و شافعیان (آل خجند)، رکنالدین صاعد شکست خورد و متواری شد."