چکیده:
رمان سنگ صبور، اهمیت ویژهای هم از نظر ساختار داستانی و هم از جهت زبانی دارد، زیرا از اولین رمانهای چند صدایی محسوب میشود که تحت تأثیر آثار نویسندگان آمریکایی قرن بیستم، به ویژه خشم و هیاهو و رمان گور به گور فاکنر نوشته شده و از طرفی برای نخستینبار از عامیانهنویسی به عنوان سبک نوشتاری در تمام طول رمان استفاده شده است. هدف این مقاله که با استفاده از اطلاعات کتابخانهای و روش استقراء، مبتنی بر توصیف و تحلیل تهیه شده است، بررسی کامل این کتاب از دیدگاه ساختاری و سبک شناختی و پاسخ به این پرسش است که مهمترین ویژگیهای ساختاری روایی و سبکی این کتاب و ارتباط آنها با یکدیگر چیست؟ یافتههای این پژوهش بیانگر آن است که میان ساختار و سبک داستان پیوند و انسجامی کامل برقرار است و هردو در خدمت القای درونمایه مورد نظر نویسنده قرار گرفتهاند.
خلاصه ماشینی:
"الف-2-2) بررسی صحنه در سنگ صبور در سنگ صبور زمان واقعی داستان، فقط چند روز را در برمیگیرد، یعنی از وقتی که گوهر مفقود میشود تا زمانی که جنازه او در خانه سیف القلم به دست میآید و البته در این زمان محدود با توجه به بهره گیری از تکنیک "جریان سیال ذهن"، خواننده به زمانهای بسیار دور، به تاریخ ایران نیز کشانده میشود اما زمان ملموس وعینی داستان فقط چند روز از شیراز سال 1313 را شامل میشود.
توصیف خانه اجارهای جدا از متن وقایع قصه نیست و در واقع این توصیفات درتکوین حوادث و کنشهای قهرمانان داستان نقش دارند برای مثال از طریق تک گویی احمد آقا و کاکل زری متوجه میشویم که وسط خانه اجارهای حوضی قرار گرفته است: «اما وختی زمین لرزه میاد آب حوض تماشائیه، آب موج ور میداره و لپر میزنه و از سر حوض میریزه بیرون» (همان: 9).
گلشیری در مقالهای تحت عنوان "سی سال رماننویسی فارسی" نقص اساسی سنگ صبور را در عدم تسلط نویسنده بر شیوه جریان سیال ذهن و تک گویی درونی میداند، وی مینویسد: «در بیشتر فصول این کتاب مثلا فصل سیف القلم، بیشتر فعلها مضارع است مثل این است که سیف القلم همان طور که میرود و میآید و میکشد، حرفهایش را میزند و ذهنیاتش را بیان میکند و حتی درس روانشناسی میدهد» (گلشیری، 1387: 248)."