چکیده:
آگاهی از نحوه تعیین حقالزحمه حسابرسی هم برای صاحبکار و هم برای حسابرس مهم است. میزان حق الزحمه پرداختی به حسابرس از دو طریق میتواند بر کیفیت کار حسابرسی اثر بگذارد؛ هرچه حق الزحمه بیشتری برای حسابرس در نظر گرفته شود، تلاش وی نیز بیشتر میگردد و کیفیت کار را بالا میبرد ولی در این صورت حسابرسان از نظر مالی به مشتریان خود وابسته میشوند و موجب از دست دادن استقلال آنان میشود. بنابراین مسئله مطرح شده در این پژوهش بررسی درک سرمایهگذاران از حق الزحمههای غیرعادی حسابرسی و واکنش آنها نسبت به این حق الزحمهها است. هدف اصلی این پژوهش بررسی عکسالعمل بازار سهام نسبت به حق الزحمههای غیرعادی حسابرسی است. برای رسیدن به این هدف، از روش پژوهشهای پس رویدادی استفاده میشود و جهت آزمون فرضیه از روش رگرسیون چند متغیره استفاده شده است. نمونه پژوهش شامل 71 شرکت پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران است و دوره پژوهش سالهای 1385 تا 1389 را در بر میگیرد. نتایج پژوهش حاکی از آن است که بازار سهام نسبت به حق الزحمههای غیرعادی حسابرسی بهطور مثبت عکسالعمل نشان میدهد. بهعبارتی، از نظر سرمایه گذاران، حق الزحمههای غیرعادی حسابرسی موجب ارتباط بیشتر اطلاعات شرکت با قیمت سهام میشود که این به نوعی منجر به افزایش کیفیت حسابرسی میگردد.
خلاصه ماشینی:
"حال از طریق ارتباط حق الزحمههای غیرعادی حسابرسی با استقلال حسابرسی، این سوال را میتوان مطرح کرد که آیا اطلاعات شرکت مبنای مناسبی برای ارزیابی قیمت سهام ارائه میکند یا نه؟ اگر سرمایهگذاران به این موضوع پی ببرند که حقالزحمههای غیرعادی حسابرسی ناشی از وابستگی اقتصادی حسابرسان به صاحبکاران است، استقلال حسابرس از بین میرود و کیفیت گزارشگری مالی شرکت کاهش مییابد و این سبب میشود که سرمایهگذاران به اطلاعات شرکت پایبند نباشند.
بهینه کردن حق الزحمه حسابرسی همچنین ممکن است موجب از دست رفتن استقلال و وابستگیهای اقتصادی بین حسابرس و صاحبکار شود و بازار نسبت به این موضوع از طریق افت قیمت سهام واکنش نشان دهد.
) با بررسی عوامل موثر بر حقالزحمههای حسابرسی و تعیین حقالزحمههای استاندارد حسابرسی و مقایسه آن با حقالزحمههای واقعی، به عادی یا غیرعادی بودن آن پی میبرند و آنان را در قضاوت نسبت به اینکه آیا اطلاعات شرکت (صورتهای مالی حسابرسی شده) مبنای مناسبی جهت ارزیابی قیمت سهام در بازار است یا نه، کمک میکند.
از یک طرف موجب وابستگی اقتصادی حسابرس با صاحبکار میشود، در این صورت از نظر سرمایهگذاران کیفیت گزارشگری مالی کاهش مییابد و آنان به صورتهای مالی حسابرسی شده اتکا نمیکنند و اطلاعات شرکت را ملاک ارزیابی قیمت سهام در بازار نمیدانند.
در مورد تایید فرضیه دوم پژوهش میتوان چنین نتیجهگیری کرد که حق الزحمههای پرداختی بیشتر از واقع به حسابرسان موجب افزایش کیفیت حسابرسی و در نتیجه اعتماد بیشتر به اطلاعات شرکت و نهایتا منجر به واکنش مثبت بازار سهام میگردد که نتایج این آزمون با پژوهشهای آرینوز [24]، سریندی و گول [25]، کریشنان [20] و چوی، کیم و زانگ [11] موافق و سازگار است."