چکیده:
در میان مفسران و متفکران مسلمان رویکرد پدیدارشناختی و نیز لیبرال به متن مقدس و دین، هرگز حضور نداشته است. بهطور کلی، تحقیقات مفسران و اندیشمندان دینی در بستری دروندینی شکل گرفته است. ازاینرو، تفاسیر اسلامی کمتر به ریشهها و معنای نمادین آیات قرآن پرداختهاند. مباحث اندک پیرامون معنای نمادین در قرآن میتواند دستمایه یک بررسی تطبیقی شود. در این مختصر، به بررسی معنای نمادین عدد هفت میپردازیم که بیشتر بهمعنای «کثرت» و «کمال» تفسیر شده بود. درحالیکه مفسران و دینپژوهان غربی از ریشهها و علل ذکر «هفت» در مکاشفه مباحث مبسوطی ارائه کردهاند. مهمترین رویکرد در میان مسیحیان و دینپژوهان، نمادین بودن عدد هفت در مکاشفه است که بیان آن یا بهدلیل افاده کثرت است و یا از باب افاده تکامل. این نوشتار درصدد بررسی وجود اصل نمادگرایی در قرآن و کتاب مقدس و بررسی تطبیقی معنای نمادین عدد هفت در قرآن و مکاشفه یوحنا برآمده است.
Muslim interpreters and thinkers have never used phenomenological and liberal approach to holy texts and religion. Generally speaking، religious interpreters and thinkers'' research are formed in an intra-religion context. Therefore، Islamic interpretations do not much expound the roots and symbolic meanings of the Quranic verses. Few discussions about the symbolic meaning in the Quran can provide the theme of a comparative review. The present paper briefly studies the symbolic meaning of the number seven which is mostly interpreted as «multiplicity» and «perfection». While western interpreters and scholars of religion have fully discussed about the roots and reasons for mentioning «number seven» in Apocalypse، the most important approach used by scholars of religion and Christians is that using number seven in Apocalypse is symbolic in order to show multiplicity or perfection. This paper seeks to investigate the existence of the principle of symbolism in the Quran and Bible and provide a comparative review of the symbolic meaning of number seven in the Quran and the Apocalypse.
خلاصه ماشینی:
"درنتیجه، این تحقیقات برخی حتی مدعی شدهاند که نهتنها در کتاب مکاشفه نمادگرایی رخ داده است، بلکه شخص عیسی( نیز اعدادی که بهکار میبرده از نمادگرایی بهره جسته و اعداد را به شکل سیمبلیک بیان کرده است (Lynn, 2001, v.
برای نمونه، آستین فارر نخست این سؤال را طرح میکندکه ما باید بپذیریم که این کتاب واقعا نوشته یوحنای قدیس است یا خیر؟ و یا اینکه باید اینگونه به این کتاب نگریست که یوحنای رسول آن را تصنیف نموده و فردی شیطانی با افزودن عباراتی وهمآمیز و خیالی آن را بیمعنا کرده است؟ در ادامه، وی مدعی میشود که این هفتگانهها که در رؤیای یوحنا محقق شده است، نماد یک هفته آخرالزمانی است؛ هفتهای که برگرفته از هفت جرم آسمانی بوده که در سیستم کلدانی آن روزگار بهخوبی شناخته شده بود.
بحث بر سر اینکه آیا عدد هفت بهکار رفته در قرآن، نمادین است یا همان معنای تحتاللفظی از آن مدنظر است، گرچه به این شکل در میان متکلمان و مفسران اسلامی طرح نشده، اما توجیهاتی که بسیاری از ایشان از فریقین برای تطبیق آیات دال بر وجود هفت آسمان در قرآن با هیئت بطلمیوسی، که با نه سازگار بود و نه با هفت، بیانگر مخالفت ایشان با معنای نمادین دارد.
برای نمونه، دربارة آیاتی مانند (بقره: 29؛ اسراء: 44؛ مؤمنون: 86؛ فصلت: 12) و سایر آیاتی که از هفت آسمان در آنها یاد شده است، ایشان تمام اهتمام و سعی خود را بر توجیه معنای لفظی این آیات قرار دادند؛ زیرا این هیئت هفتگانه از آسمانها، با علم هیئت قدیم و هیئت جدید سازگار نیست."