چکیده:
درک پویایی قدرت، مستلزم آگاهی از تعاملات و دگرگونی های فضایی است. تصور ژئوپلیتیک به عنوان یکی از ابعاد ادراک محیطی، برایند برداشتی است که افراد و واحدهای سیاسی- فضایی از جهان زیست خود دارند برداشتی که نقش مهمی در تولید واقعیت های فضایی- سیاسی داشته است. تاریخ ایران باستان آمیزه ای از اسطوره و تاریخ است. نمود فضایی تصور ژئوپلیتیک این دوره از تاریخ کشورمان در شکل حکومت با مقیاس و کارکرد جهانی نمود یافته است که کانون این حکومت ایران ویج، سرزمینی فرهمند و مقدس است. از این کانون، رهبری جهان بر پایه نظم گیتی اهورامزدا و در چارچوب «اشه» انجام می شود. شاه به عنوان فرمان روا قدرت معنوی خود را از اهورامزدا می گیرد. از این رو کارکردی ملکوتی می یابد. او یاور اهورامزداست و هم زمان نابودگر اهریمن و گسترنده حاکمیت اشه بر جهان است. از منظر تاریخی حکومت جهانی در زمان هخامنشیان برپا شد. آنان خود را نماینده اهورامزدا می دانستند. یافته های پژوهش حاضر گویای آن است که دین و آیین مزدیسنی، والایی و فره مندی سرزمین، توانش کشورگشایی پادشاهان هخامنشی مدیریت سیاسی فضا در قالب پذیرش گوناگونی فضایی- فرهنگی به تصور ژئوپلیتیک حکومت جهانی در اسطوره و تاریخ ایران باستان، جهت داده است.
خلاصه ماشینی:
يافته هاي پژوهش حاضر گوياي آن است که دين و آيين مزديسني، والايي و فره مندي سرزمين ، توانش کشورگشايي پادشاهان هخامنشي مديريت سياسي فضا در قالب پذيرش گوناگوني فضايي - فرهنگي به تصور ژئوپليتيک حکومت جهاني در اسطوره و تاريخ ايران باستان ، جهت داده است .
*نويسنده عهده دار مکاتبات E-mail: ١-مقدمه جستار اداراک محيطي در جهت دهي به رسالت جهانيانديشي و جهان کنشي بسياري از گروه ها و ملت ها نقش تعيين کننده اي داشته به گونه اي که از ديرباز پيوند اين دو سطح از سياست (انديشه ) و سرزمين (کنش ) در قالب دانش واژه ها،گفتمان ها و مقياس هاي گوناگون کانون توجه حکومت گران و انديش مندان بوده است .
از اين رو، ناگزير به پاسخ يابي براي پرسش هاي زير است : آيا حکومت جهاني هخامنشيان در پيوند با حکومت جهاني اسطوره اي پيشدادي بوده است ؟ عناصر ژئوپليتيک سرزمين و دين و آيين چه نسبتي با حکومت جهاني هخامنشيان داشته اند؟ ٢-روش تحقيق داده ها و يافته هاي مورد نياز پژوهش حاضر با بهره گيري از روش کتابخانه اي(کتب و نشريات ، اسناد) گردآوري شده است و روش شناسي انجام آن رويکرد تحليل محتوايي به متون کهن (شاهنامه ، اوستا، سنگ نوشته هاي هخامنشي و...
بر اين پايه تصور ژئوپليتيک نشان دهنده ادراکي است که رهبران سياسي هر جامعه متأثر عناصر عيني و ذهني محيط از جهان زيست خود دارند و بر بنياد آن به تعامل دو عنصر سياست و قلمرو معنا و جهت ميدهند.