چکیده:
یکی از شاعران برجسته دو سه دهه اخیر، که به دلایل فراوان در زمـان حیـات خـویش مـورد اقبال خواص و توده مردم واقع شد بیتردید قیصر امین پور است . او به دلیل تجربیـات نـاب و تعمق و تاملات فلسفی از گستره و مفاهیمی سخن گفت که شاعران انقلاب در دهه های اخیـر کمتر در آن قلمرو وارد شدند. یکی از این مفاهیم ، زندگی و معنای آن است . زندگی مفهـومی انتزاعی است و معمولا در قالب امور ملموس و عینی درک و تفهیم میشود. مفهوم زندگی بـه عنوان یکی از مفاهیم اساسی، که همواره در ذهن و ضمیر شاعران به گونه های مختلف بازنمود یافته است از دیدگاه «معنیشناسی شناختی» در قالب استعاره ای عام با عنـوان «زنـدگی، سـفر است ، مفهوم سازی میشود. این مفهوم کلی شامل نگاشتهای متعددی است که در واقع جزئیات آن را نشان میدهد؛ نگاشتهایی همچون «تولد، آمدن است »، «زیستن ، مانـدن اسـت » و« مـرگ ، رفتن است » در این زمره است . این مقاله به بررسی و تبیین جایگاه این استعاره در اشعار قیصر امین پورمیپردازد و تلاش دارد با بررسی زیرساختهای شناختی استعاره هـای اشـعار وی نشـان دهد که غالب استعاره ها و مفاهیم ادبی در زبان شعری او، مبنایی شناختی دارد. کلیت بررسی و تحلیل این مقاله نشان میدهد که استعاره های مفهومی «رفتن » در دیـوان اشـعار او بـا رویکـرد «معنیشناسی شناختی» قابل تامل است و تاکنون مورد بررسی و تحلیل قرار نگرفته است .
خلاصه ماشینی:
مروری بر کلیت اشعار او با توجه به عنصر استعاره گویای اهمیت اسـتعاره در زبان و بیان قیصر است : جدول تحلیلی استعاره های دفترهای پنجگانه شعر قیصر امین پور سال سرایش تعداد صفحه تعداد استعاره تعداد استعاره در هر صفحه (حدودا) تنفس صبح ٥٨ تا ٦٣ ٩٠ صفحه ٦٠ مورد هر ١/٥ صفحه یک مورد آیینه های ناگهان (فتر دوم ) ٦٤ تا ٦٦ ٥٠ صفحه ٩٠ مورد هر ١ صفحه دو مورد آیینه های ناگهان (دفتر اول ) ٦٤ تا ٧١ ٨٠ صفحه ٤٥ مورد هر ٢ صفحه یک مورد گلها همه آفتابگردانند ٦٩ تا ٧٩ ١٢٠ صفحه ٦٠ مورد هر ٢ صفحه یک مورد دستور زبان عشق ٨٠ تا ٨٥ ٩٠ صفحه ٣٠ مورد هر ٣ صفحه یک مورد با این تفاصیل و با توجه به موضوع مقاله باید گفت این نوع زبان استعاری از سوی دیگر سرشار از انواع استعاره های شناختی است و بسیاری از همین استعاره های سـنتی، ژرف ساختی شناختی دارند که در جای خود برخی از آنها بررسی خواهد شد.
در ایـن بیـت همـین استعاره مفهومی تکرار میشود و این ارتباط میان «رسیدن » و «خامی» به نحوی روشـن ، بیان شده است : دل در خیال رفتن و من فکر مانـدن او پخته راه است و من خام رسـیدن (همان : ٧٢) استعاره سطح عام «موفقیت (به انجـام رسـاندن کـاری)، رسـیدن اسـت »، خـود از استعاره مبنایی گرفته میشود که عبارت است از «زندگی سفر است »؛ در ایـن اسـتعاره پایه تناظرهای زیادی هست که هر کدام بخشی از این راه (سفر) را نشان میدهد.