چکیده:
این مقاله از دیدگاه «واسازی» دریدایی به بررسی «خودواسازی» تقابل دوگانه حافظ / زاهـد در غزلیات حافظ میپردازد. به همین منظور، پس از اشاره کوتـاهی بـه رویکـرد «واسـازی»، کـه چارچوب نظری ناظر بر این نوشتار است با طرح «تقابلهای دوگانه » افلاطـونی، دیـدگاه کلـی دریدا در خصوص واسازی تقابلهای دوگانه از نظر گذرانده میشود و به دلیل سرشـت عمـدتا زبانشناختی این نوشتار بر خوانش دریدا از تقابل سوسـوری دال / مـدلول بـه عنـوان نمونـه ای شاخص از تقابلهای دوگانه تاکید میشود؛ آن گاه پس از اشاره به پیشینه تحقیق با طرح تقابـل دوگانه حافظ / زاهد در غزلیات حافظ از زاویه خوانشی دریدایی نشان داده شده است که ایـن تقابل ، ناپایدار است و شعر این شاعر عرصه «خودواسازی» تقابلهای افلاطونی است .
خلاصه ماشینی:
بـه نظـر مـیرسـد کـه ایـن بخـش از گفته های دریدا درباره سوسـور، نـوع نگـاه سوسـور بـه تقابـل دال /مـدلول را نگـاهی «واسازانه » میداند که از نگاه تقابل محور افلاطونی فاصله گرفتـه اسـت ، امـا بـه گمـان دریدا، سوسور در این نگاه خود چندان پیگیر نیست و بـه تمـایزی بنیـادین بـین دال و مدلول معتقد است .
اگر حضور «حافظ » به معنی غیاب «زاهد» است ، این جایگزینی چه معنـایی دارد؟ اگـر ایـن نگـاه دریـدا را قبـول داشـته باشـیم کـه در چارچوب تقابلهای دوگانه «اصطلاح دوم هر یک از جفتها همیشه به عنوان گونه منفی، مسخ ، و نامطلوب اصطلاح اول قلمداد شده است » (viii :١٩٩٣ ,Johnson)، آیا در بیشتر خوانشهایی که از تقابل حافظ /زاهد شده است ، شاهد نبوده ایم که «زاهد» را گونه منفی، مسخ شده و نامطلوب «حافظ » نشان داده اند؟ اگر این گونه است ، جایگزینی مورد نظـر چه محلی از اعراب دارد؟ ما نمیخواهیم موافقت یا مخالفت خود با خوانش خاصی را نشان دهیم ، بلکه بیشتر در پی توضیح این جایگزینی بر مبنای نوع خاصـی از خـوانش هستیم .