چکیده:
حکمت اشراق که بر دو پایه ذوق و استدلال یعنی تجربه عرفانی و
تفکر منطقی استوار است، برهان صحیح و کشف صریح را ملاک
شناخت حقایق قرار میدهد. سهروردی کلید فهم این حکمت را
معرفت نفس میداند و معرفت نفس را نیز مبتنی بر معرفت حق تعالی و
جهان هستی میسازد؛ بر این اساس نظام هستیشناسی خود را بر
شناخت نورها استوار میکند. وی با پذیرش چهار عالم جبروت،
ملکوت، ملک و مثال، به تشریح ارتباط این عوالم پرداخته و از این
رهگذر، در تبیین سلسله مراتب عرضی نظام هستی، جهان هستی را به
دو بخش جهان نور و جهان ظلمت تقسیم میکند و در مسیر حرکت
انسان از مبدأ به معاد، دستگاه فلسفی سیاسی خود را ترسیم میکند.
مقاله حاضر در راستای این بحث به تبیین روش شناخت شهودی،
جایگاه قوه شهود، قواعد دانشساز در فلسفه سیاسی شیخ اشراق و
جایگاه علوم مدنی در سیاست میپردازد.
خلاصه ماشینی:
"16 بدین ترتیب سهروردی در تقسیمات حکمت و طبقهبندی علوم به سیره دانشمندان اسلامی عمل میکند، اما در تبیین این امور همواره به عوالم روحانی و جسمانی آنها نظر داشته و بر مبنای روش شهودی خود علوم مختلف را در مسیر کمالخواهی و سعادت انسان مورد بررسی قرار میدهد و از این جهت است که برای هر یک از قوای نفس انسان لذت و المی در نظر میگیرد و کمال عقل عملی انسان را هیأت استعلایی بر بدن و رسیدن به خلق عدالت برمیشمارد.
17 سهروردی در ادامه همین بحث، عدالت را عفت و شجاعت و حکمت میداند، و خود تصریح دارد که مقصود او از حکمت غیر از حکمتی است که به حقایق و معقولات منقش است؛ از اینرو حکمت عملی که حکمت مدنی (سیاست) بخشی از آن است در نظر سهروردی، یکی از اصول اساسی لازم در سلوک عملی است18 و این علم از نظر سهروردی باید در مسیر عدالت قرار گیرد، چرا که سه قوه عفت و شجاعت و حکمت عملی در نظر شیخ اشراق ایجادکننده ملکه فاضله برای انسان هستند و تمام فضایل و رذایل که سبب اصلاح و افساد جامعه و انسان است، از همین قوا برمیخیزند.
این سیاست در تعابیر شیخ اشراق با سفر درونی موازی انگاشته شده است، از اینرو دانش سیاسی در نزد سهروردی به این دو لایه نظر دارد؛ بدین معنا که انسان بر مبنای سفر درونی خود، دانشی تولید میکند که سیر بیرونی او را هدایت میکند و مسیر تعالی و سعادت را به وی مینمایاند."