چکیده:
سید امیر جلال الدّین خضرشاه از عارفان سلسله مرشدیّه و از دولتمندان یزد در سال 849 ق، مسجد جامع و خانقاه ابواسحاقیّه را در محلّه چهارمنار یزد بنیان میگذارد و برای تامین مخارج مسجد و به ویژه خانقاه آن، زمین، باغ، مزرعه، قنات، دکّان و دیگر املاک معمول را بر آن وقف میکند که گزارش کامل آن همراه با شرح مصرف هر کدام در وقفنامه درج است. بنا بر سواد وقفنامه که نخستین تحریر آن به سال 902 ه.ق است، این مکان شامل: جماعت خانه، بقعه، مسجد و خانقاه برای مرشدان و مسلمانان بوده است و موقوفات زیادی در شهرهای اردکان، تفت و یزد داشته که میباید صرف هزینه تحصیل طلّاب علوم دینی، پذیرایی مسافران، خادم، خطیب، موذّن، روشنایی مسجد و پختن آش گندم برای فقرا شود. متن نهایی و پیراسته وقفنامه که در این نوشتار به آن میپردازیم، بر پایه سه نسخه خطّی و یک نسخه چاپی سامان یافته است.
خلاصه ماشینی:
انشاءالله»[11] مستوفی به افقی در سال 1112 ق در تکمیل نوشتههای کاتب یزدی میآورد: «مزارع بهادین آباد، حوالی اردکان و بسیار حقابه و باغات و اراضی در اهرستان و تفت قهستان خریده بر مسجد مزبور وقف فرموده و حاصل آنها را که قریب پنجاه و پنج تومان میشود در وجه وظیفه طلبه علوم و مرسوم حفاظ مقرر کرد و به سبب دخل جمعی از اولاد آن جناب که خود را متولی شرعی میدانند و تمامی حاصل به مصارف غیر مقرر صرف مینمایند، مسجد رو به خرابی آورده و چراغش خاموش مانده و سیادت پناه میر عسکر خضر شاهی که خود را از جمله اولاد سید مومی الیه میداند به امر تولیت اشتغال دارد»[12] و پس از آن در حدود سال 1260 ق در شرح موقوفات مسجد آمده است: «خارج بلده به مقام محله چهارمنار...
و شرط فرمود واقف مذکور «اعلی الله شأنه ما تعاقب الأعوام و الشهور» که از محاصیل موقوفات مذکوره[67] بعد از عمارت رقبات آنچه ضروری باشد، متولی به عمله مسجد مذکور ابتداء نموده، امامی که بر وفق شرع قویم و نهج دین مستقیم، شغل امامت را شاید، بلکه اولویت ]را[ ملاحظه کرده تعیین گرداند که در سایر ایام و لیالی به امر امامت در صلوات خمس مفروضه به تخصیص شام و خفتن و صبح قیام نماید و مرسوم و حق السعی او دو سال مبلغ سیصدو شصت دینار آقچه فضی عراقی جاری در ممالک، معین و مقرر گشت که هرکس مباشر و متصدی شغل تولیت باشد، بدو رساند.