چکیده:
از آنجا که فرهنگ راه و رسم و شیوه زندگی است، آن را نمی توان از زندگی انسان جدا کرد. حیات و شکوفایی یک ملت در گرو فرهنگی پویا و بالنده است. توجه نداشتن به فعالیت های فرهنگی، یک ملت را می فرساید و به سوی نابودی سوق می دهد. لزوم برنامه ریزی برای محافظت از مرزهای فرهنگی و پاسداری از باورهای دینی، ضرورت مدیریت قوی فرهنگی مبتنی بر آموزه های قرآنی را دوچندان می سازد. این جستار در پی آن است تا یکی از مبانی مهم مدیریت فرهنگی را که عبارت از اصل خدامحوری است بررسی کند. باور به حاکمیت اراده خداوند بر همه عالم و اینکه جز اراده او موثر در آن نیست و مولفه های آن همچون جهان بینی درست، باور به تحول پذیری انسان، اعتقاد به روز واپسین، حاضر و ناظر دانستن خداوند، استواری نظام هستی بر پایه عدل، بینش ویژه، حتمی دانستن پیروزی نهایی و باور به برخورداری از امدادهای غیبی، از مبانی استوار قرآنی مدیریت فرهنگی است که نتیجه بخش بودن آن را تضمین می کند.
خلاصه ماشینی:
نقش خدامحوری و مؤلفه های آن در مدیریت فرهنگی از منظر قرآن کریم ١ محمدابراهیم روشن ضمیر ٢ نعمت الله فیروزی 1 چکیده از آنجا که فرهنگ راه و رسم و شـیؤە زنـدگی اسـت ، آن را نمـی تـوان از زنـدگی انسان جدا کرد.
بی تردید، از جلوه های شاخص مـدیریت متعـالی فرهنگـی ، مـدیریت انبیـا و اولیـای الهی به ویژه مدیریت فرهنگی پیامبر مکرم اسلام ص است که بـا عقلانیـت ، درایـت و شناختی که از انسان داشت ، جامعه ای منحط و منحرف را بـه اجتمـاعی پیـروز، پـاک ، مستقیم و عزیز تبدیل کرد و حکومت و نظامی اجتماعی را بر اساس اصل ارزشمند )إن أکمکعندالله أتقاک( (حجرات / ١٣) بنا نهاد.
پیشینه و تاریخچۀ مدیریت فرهنگی اگر «فرهنگ معیار» را مجموعه ای از باورها و ارزش های الهی بدانیم ، اولین کسانی که تلاش داشتند بـا برقـراری حکومـت و بـا اسـتفاده از نهادهـای مختلـف بـه مـدیریت و اصلاح فرهنگ بپردازند، پیـامبران بـوده انـد؛ چـرا کـه آنـان تـلاش داشـتند تـا فرهنـگ توحیدی را جایگزین فرهنگ الحادی کننـد و نهادهـای اجتمـاعی از جملـه سیاسـت و حکومت و اقتصاد را با هدف رسیدن به فرهنگ توحیدی ، اصلاح و مهندسی فرهنگـی نمایند.
این نظارت بیرونی اسـت و بـر افـراد سـازمان تحمیل می شود، در صورتی که از دیدگاه مدیریت فرهنگـی دینـی ، نظـارتی کـه اعمـال می شود به هدف رشد و کمال انسان اسـت و در درجـۀ اول ، درونـی اسـت ؛ یعنـی فـرد علاوه بر اینکه خدا را در زندگی خود ناظر و حاضـر مـی دانـد، خـود نیـز بـه نظـارت و کنترل خویش می پردازد.