چکیده:
امثال مولد به دسته ای از ضربالمثل های عربی گفته می شود که تازه رسیده، نوخاسـته و غیر عربی هستند و در اثر اختلاط فرهنگی و نژادی عرب هـا بـا دیگـر ملـل ، بـه فرهنـگ و ادب عربی نفوذ کردهاند. در این امثال، واژههای فارسی بسیاری دیـده مـی شـود کـه در سـه دورة جاهلی ، اسلامی و عباسی به ادب عربی نفوذ کـردهانـد. امثـالی کـه واژههـای دو دورة اول و دوم را دارند، با آن که ریشة فارسی دارنـد، رنـگ و بـوی فارسـی خـود را از دسـت داده، در ادب عربی بومی شدهاند. وجـود واژگـان فارسـی دسـتة سـوم نـشان مـی دهـد کـه مضمون ضربالمثل ایرانی است ، مانند کالایی که با خود، واژههای کشور صـادر کننـده را منتقل می کند، این امثال واژگان فارسی را که عموما تعق به تمدن و شـهر نـشینی دارنـد، از خاسـتگاه ایرانـی خـود بـه فرهنـگ عربـی انتقـال داده اسـت . از دیگـر نتـایج ایـن تحقیـق افزایش ٢٥٠٠ درصدی واژگان فارسی در امثال مولد در مقایسه با قرآن کریم است .
خلاصه ماشینی:
"بررسی وام واژههای فارسی امثال مولد در مجمع الأمثال میدانی * (علمی - پژوهشی ) دکتروحید سبزیان پور دانشیار دانشگاه رازی کرمانشاه هدیــه جهانی دانشجوی کارشناسی ارشد رشته ادبیات عربی دانشگاه رازی چکیده امثال مولد به دسته ای از ضربالمثل های عربی گفته می شود که تازه رسیده، نوخاسـته و غیر عربی هستند و در اثر اختلاط فرهنگی و نژادی عرب هـا بـا دیگـر ملـل ، بـه فرهنـگ و ادب عربی نفوذ کردهاند.
وجـود واژگـان فارسـی دسـتة سـوم نـشان مـی دهـد کـه مضمون ضربالمثل ایرانی است ، مانند کالایی که با خود، واژههای کشور صـادر کننـده را منتقل می کند، این امثال واژگان فارسی را که عموما تعق به تمدن و شـهر نـشینی دارنـد، از خاسـتگاه ایرانـی خـود بـه فرهنـگ عربـی انتقـال داده اسـت .
٩- محقق در این دو مقاله که مربوط به بیش از ٥٠ سال پیش است ، اشاره به واژههای فارسی در اشعار جاهلی ، قرآن کریم و احادیث اسلامی و متون ادب عربی در دورة عباسی کرده است .
١٤- نویسندگان در این مقاله علی رغم نقل قول از آذرنوش که لازم است ترتیب زمانی در این نوع پژوهش ها رعایت شود، بی آن که تفاوتی بین واژههای جاهلی ، قرآنی و عصر عباسی قایل شوند، به فهرستی از این واژهها اکتفا کردهاتد، عجیب آن که در برخی شواهد برای ریشة ایرانی واژهها یا به منبع خاصی اشاره نکرده، مثل (جلباب، قبا، ردا، بوس، دورق) و یا از منابع جدید و دست دوم به جای منابع معتبر استفاده کردهاند، از جمله : «تاج، دهقان، جلنار، فیوج، شطرنج ، جلار، طاس و دیباج» را از دهخدا، رامپوری، آذرنوش و کیا نقل کرده اند."