چکیده:
خراسان بزرگ از پیشینه تاریخی کهنی در تاریخ ایران برخوردار است و با مطالعه در منابع نوشته شده در خصوص این سرزمین در تاریخ قبل و بعد از اسلام، می توان به جایگاه و اهمیت ویژه این سرزمین در تاریخ ایران و ملل همجوار پی برد. یکی از این منابع، شاهنامه فردوسی است. با بررسی این اثر عظیم، چگونگی اوضاع خراسان در ازمنه قدیم را درخواهیم یافت و قدمت این سرزمین هر چه بیشتر بر ما آشکار خواهد شد. در شاهنامه خراسان در دوره های تاریخی و اساطیری وجود دارد، خراسان شاهنامه، خراسان باستانی و داستان های گذشته است. خراسان شاهنامه، خراسان حماسه ها و اسطوره هاست که در برابر توران مقاوم و استوار بوده است. تاریخ این سرزمین، همواره صحنه کشمکشها و درگیریها با اقوام مهاجم بوده و در شاهنامه از آنها با نام تورانیان یاد شده و بارها نبرد ایرانیان با این دشمنان دیرپای به تصویر درآمده است. طبیعی است که در نتیجه این درگیریها گاه جابهجایی و تغییراتی در خطوط و قلمرو مرزی رخداده باشد. در این مقاله سعی بر آن است که چگونگی یادکرد فردوسی از خراسان و شهرهای درج شده در شاهنامه مورد کنکاش قرار گیرد و با بررسی این شهرها، می توان اوضاع خراسان را در دوره های گوناگون از دوران اساطیری و باستان گرفته تا دوره اسلامی مورد بررسی قرار داد.
خلاصه ماشینی:
در شاهنامه مشخص ترین مرز میان ایران و توران جیحون است برای نمونه وقتی افراسیاب پادشاه توران در داستان سایوخش حدود سرزمین خود را تا ج وحین م ص خش می کند: زمین تا لب رود جیحون مراست به سغدیم و این پادشاهی جداست (فردوسی ، ١٣٨٦، ج ٢: ٢٥٤) در دوره شاهان پیشدادی و کیانی ، در اغلب داستان ها و رویدادها جیحون مرز شرقی ایران و توران است : الف ) در داستان زوطهماسپ و درگذشت وی ، افراسیاب به دستور پدر، می خواهد از طریق جیحون به ایران حمله کند: پیامـی بیامـد به کـردار سنـگ به افراسیاب از دلاور پشنگ که بگذار جیحون و برکش سپاه ممان تا کسی برنشیند به گاه (همان ، ج ١: ٣٣٠) و وقتی می خواهد نشان دهد که افراسیاب از مرز ایران گذشته و وارد ایران شده : سپاهی ز جیحون بدین سوکشید که شد آفتاب از جهان ناپدید (همان ، ج ١: ٣٣١) ب ) وقتی کیقباد به تخت می نشیند، پشنگ پدر افراسیاب درخواست صلح می کند و جیحون را به عنوان مرز ایران و توران پیشنهاد می دهد: ز خرگاه تا ماوراءالنهـر بر که جیحون اندرمیانجی ست اندرگذر (همان ، ج ١: ٣٥٣) فردوسی برخی از شهرهای مرزی را با قرار دادن دژ مستحکم مشخص نموده ، مثلا نیشابور دژ مستحکم دارد: کهن دز به شهر نشابور کرد که گویند با داد شاپور کرد (همان ، ج ٦: ٢٤٨) مرز سرخس با رود مشخص گردیده است : به نخچیرگاه رد افـراسیـاب به یک دست رود ابد و رود آب دگر سو سرخس و بیابانش پیش گله گشته بر دشت آهو و میش (همان ، ج ٢: ١٠٥) در برخی موارد نیز اصلا نام شهرهای مرزی را آورده است مانند پنجهیر و بامیان : دگر پنجهیر آیـد و بامیان در مرز ایران و جای کیان (همان ، ج ٤: ٧٢) در جای دیگر با آمدن و نزدیک شدن دشمن با بردن نام آن ناحیه مرز را مشخص کرده است : به طور مثال ؛ در آمدن افراسیاب به ایران طالقان و مرو رود را نام برده است : سوی طالقان آمد و مرو رود سپهرش همی داد گفتی درود (همان ، ج ٢: ٢٤٤) در آگاهی یافتن افراسیاب از آمدن کیخسرو به توران بدخشان را به عنوان مرز مشخص می کند: برآید، رخ کوه رخشان کند زمین چون نگین بدخشان کند (همان ، ج ٤: ٢٣٤) بنابراین در شاهنامه مرزهای خراسان در داخل ایران به درستی مشخص نشده است ، اما از نظر مرزبندی آن با توران که دشمن ایران محسوب می گردد، مشخص گردیده است .