چکیده:
این پژوهش، گسترة ایدة «همنشینی افتراقی» را در نظریههای کجروی اجتماعی شناسایی و با تحلیل محتوای قرآن و منابع تفسیری، نکات نسبتپذیر به قرآن را در قالبی مقدماتی از یک الگوی نظری، سامان میدهد. هدف، امکانسنجی طرح یک نظریة اجتماعی دربارة کجروی بر اساس آموزههای اسلامی است. تحقیق همچنین به عنوان مسیری بنیادین در سیاستگذاری سازگار با آموزههای دینی و یافتههای علمی معرفی میشود. در بررسی گزارههای قرآنی مربوط به مضامین پیوند همنشینی، کجروی و پیشنهادهای کنترلی، به نظر میرسد متغیرها و ساز و کارهایی مورد نظر بودهاند که با گذشت زمان، در الگوی همنشینی افتراقی شکل گرفتهاند. گزارهها واژگانی کمیتپذیر دارند. پیوندها جزئی و دوسویهاند و همنشینان بر یکدیگر تأثیر میگذارند. ارزشها، هنجارها، جامعهپذیری، یادگیری، نفوذ اجتماعی و برچسبزنی، جاذبة میان فردی و سطوح مختلف نیازها، از جمله متغیرهای مورد استفاده در سطوح کلان، میانه و خرد میباشند که در محیطهای مختلف کنش (حتی در تعامل با موجودات ماورایی) و در خلال ساز و کارهای علی، فرد را به کجروی یا استمرار آن سوق میدهند. راهکارهای کنترلی عبارتند از: پیشگیری، پیامسازی فرهنگی، توانبخشی، هنجارسازی، کنترل ارزشی و عاطفی و تقویت.
This research identifies the extent of the "differential association”
ideas in the theories of deviance. Then, analyzing the content of the
Holy Quran and its commentaries (Tafa'sir), it formulates the
points that can be attributed to the Quran, in an introductory form
of a theoretical model. The ultimate aim is to explore the possibility
of developing a social theory of deviance based on Islamic
teachings. The research is intended to introduce an approach to
making policies, which tends to be compatible with religious
teachings and scientific findings. The findings indicate that : the
Quranic statements have analyzed the links between association
and deviance and formulated their controlling propositions in terms
of all variables that entered into the differential association model
over time; the statements have quantifiable vocabularies; the links
are partial and mutnal; and the associates affect each other.
Variables, in macro-, meso-, and micro-levels, include values,
norms, collective patterns, learning, socialization, social influences,
labeling, interpersonal attraction factors (resemblance in attitude
and behavior, etc.), and needs (physical, security, affiliation, and
esteem). These variables lead the individual to deviance or
continuing deviant behavior in the different milieus of action (even
in interaction with the other-worldly beings) and through the causal
mechanisms. The proposed controlling mechanisms consist of
prevention, norm-making, making cultural messages, rehabilitation,
value and emotional control, and reinforcement
خلاصه ماشینی:
"24 این نکات را میتوان در سخن مفسران زیر دید: ـ برخی در معنای آیه آوردهاند: «دوستان صالح را از آنها میگیریم و به جای آنها، دوستان فاسد بدیشان میدهیم» (طبرسی، 1406/ 9: 15؛ طباطبایی، 1417/17: 385؛ مکارم و دیگران، 1374/ 20: 261)؛ ـ برخی، معنای واژة «تقییض» را در آیه، به سوی هم راندن افراد همجنس (رازی (فخر)، 1420/ 9: 558) یا نیازمند ساختن افراد به یکدیگر برای برآوردن حاجتهای روزمره شمردهاند (طوسی، 1376/ 9: 120؛ میبدی، 1363/ 8: 522ـ523)؛ ـ بعضی میگویند: گمراهی، مانند هدایت شدن، با گزینش آغاز و سپس از سلطة فرد خارج میشود.
این برادری به «ملازمت»ی تفسیر شده است که از یکی بودن در ریشه و اصل سرچشمه میگیرد (طباطبایی، 1417/13: 82؛ فضلالله، 1419/ 14: 93)؛ ـ آیة 25 سورة عنکبوت از بتهایی میگوید که مایة «محبت»، «دوستی» و «پیوند» میان قوم ابراهیم (ع) بودند (مکارم و دیگران، 1374/ 16: 246)؛ ـ آیات 51 و 82 سورة مائده، 72 و 73 سورة انفال، 71 سورة توبه و 19 سورة جاثیه از پیوند «ولایت» میان افراد و گروههای زیر خبر میدهند که در ویژگیهایی از جنس نگرش، رفتار، منافع و پیوندهای اجتماعی مشترک بودند: یهود و نصاری، یهود و مشرکان مکه (به سبب اشتراک در مخالفت با اسلام)، مجاهدان مهاجر و انصار، کافران، زنان و مردان مؤمن و ظالمان؛ ـ آیة 118 سورة آلعمران از مسلمانانی میگوید که به سبب پیشینة پیوندهای اجتماعی با همسایگانی یهودی و بهرغم آشکار شدن دشمنیهای یهود با مسلمانان، همچنان مناسبات خصوصی خود را با ایشان حفظ میکردند؛ ـ آیة 52 سورة مائده از کسانی میگوید که بهسبب نداشتن ایمان راسخ به اسلام، در دوستی با کافران شتاب میکردند."