چکیده:
تحولات جوامع، به ویژه سرعت فزاینده این تغییرات و این نغییرات در ساختار و
کارکرد خانواده آن را به مناقشه برانگیزترین بحثهای سیاست مدرن درآورده است به
طوری که آینده خانواده، دوام یا فروپاشی اشکال سننی و حنتی مدرن آن، به یکی از
مهمترین مشغلههای ذهنی اندیشمندان علوم اجتماعی مبدل شده است. در ایران نیز
تحولات اقتصادی اجتماعی، منجر به ایجاد تغییرانی در ساختار نهاد خانواده و ارزشهای
خانوادگی، شده است. اکنون پاسخ به این پرسش ضروری مینماید که این تغییرات
خانواده ایرانی را به فروپاشی و اضمحلال سوق میدهد یا با وجود این تغییرات، نهاد
خانواده همچنان اهمیت خود را حفظ کرده است؟ هدف این مقاله، یافنن پاسخی به این
پرسش و شناسایی اهمیت خانواده و تغییر و تخولات ایجاد شده در این نهاد و در نهایت
راههای برون رفت ازآن در دهه اخیر است. این تحقیق به شیوه پیمایشی اسنادی و با به
کارگیری دادههای حاصل از پروژههای بررسی ارزشهای جهانی در ایران، در سالهای ۷۹ و
83 انجام شده است. در این پژوهش ساختار خانواده و ارزشهای خانوادگی از جنبههای
گوناگون اهمیت خانواده، ابعاد خانواده و عده فرزندان ایدهآل، گزینش همسر جایگاه زنان
در خانواده و نظام تصمیمگیری درآن، روابط متقابل فرزندان و والدین، نگرشهای جنسینی
مورد بررسی و مقایسه قرار گرفته است. نتایج به دست آمده حاکی ا زآن است:1.خانواده
نزد ایرانیان از اهمیت بسیار زیاد برخوردار بوده و هست و این نهاد در حال زوال و نابودی
نیست.2.در خانواده ایرانی،در زمینه های فرزندآوری،سن ازدواج،جایگاه زنان،رابطه والدین و فرزندان،روابط جنسیتی،تغییراتی رخ داده است.3.مدل این تغییرات در خانواده خطی نبوده،ترکیبی است و نمایی از پابرجایی سنت،جایگزینی مدرنیته و یا تعامل این دو در کنار هم به چشم می خورد.در پایان با بررسی نقش و جایگاه آموزش و پرورش و به طور اخص آموزش عمومی،به دنبال راههای برون رفت از شکست روابط خانوادگی،پیشنهاداتی ارائه می گردد.به نظرما،آموزش می تواند سبب آگاهی شود که در گرو آن تک تک افراد خانواده با پذیرش آگاهانه نقش/منزلت خود به انجام دادن وظایف نهادی مشغول شوند.آموزش که در اینجا به طور اخص آموزش همگانی/عمومی مدنظر است می تواند از طریق مراکز علمی،مدارس،رسانه ها،همایشها و کنفرانسها ایفای نقش کند.