چکیده:
در این پژوهش کوشیدهایم با رویکرد بازدارندگی از جرم، نگرش دانشجویان را به مسئلة اجتماعی فساد اداری بررسی و عوامل جامعهشناختی موثر بر این پدیدة اجتماعی را شناسایی و تبیین کنیم. برای تبیین فساد اداری که شکلی از انحراف اجتماعی (جرائم یقهسفیدان) است از نظریههای اجماعی تبیینکنندة انحرافات اجتماعی همچون آنومی دورکیم، فشار ساختاری مرتون، نظریة کنش اجتماعی و آنومی، نظریة ناکامی منزلتی آلبرت کوهن، نظریة محرومیت نسبی، نظریة کنترل تراوس هیرشی و گات فردسان و نهایتا نظریة انتخاب عقلانی استفاده کردهایم. روش تحقیق در این پژوهش از نوع پیمایشی بوده است و تکنیک جمعآوری دادهها بهطریق پرسشنامهای است. برای تحلیل دادهها نیز از تحلیل واریانس و رگرسیون چندمتغیرة متناسب با فرضیههای تحقیق استفاده شده است. نتایج این تحقیق از نمونهای 406 نفری به صورت نمونهگیری طبقهای نظاممند و ازطریق فرمول کوکران در جامعة آماری 15215 نفری دانشجویان دانشگاه شهیدباهنر کرمان در سال تحصیلی 90ـ91، نشان میدهد متغیرهای تعلق اجتماعی، انسجام اجتماعی، پایبندی به ارزشهای دینی، تعهد اجتماعی، فقدان تناسب بین هدف و وسیله، ناکامی منزلتی و نهایتا خودپنداره بیشترین رابطه را با نگرش به فساد اداری دارند. تحلیل چندمتغیره نیز نشان میدهد که ازمیان متغیرهای مستقل، متغیر فقدان تناسب بین اهداف و وسائل، تعلق اجتماعی، تعهد اجتماعی، ناکامی منزلتی و انسجام اجتماعی پاسخگویان بیشترین پیشبینی را درباب متغیر وابسته داشته است.
خلاصه ماشینی:
"بنابراین Theory of social action and anomy Status frustration درنتیجة جامعهپذیری متفاوت طبقات و گروههای اجتماعی و ازآنجاکه الگوهای نظام آموزشی کمتر با ارزشها و هنجارهای طبقة پایین ـبرعکس طبقة متوسطـ منطبق است، کنشگران این طبقه برای کسب منزلتی که خود را شایستة آن میدانند دست به رفتارهای خارج از چارچوب میزنند؛ به عبارت دیگر، نگرش هنجارشکنانهای که در فرد بهخاطر ناکامی منزلتی شکل گرفته و تحت تأثیر سازوکارهای مقایسهای اجتماعی و تراکم تجربه ایجاد میشود، فرد را به انجام اعمال هنجارشکنانه در موقعیتهای مختلف اجتماعی تشویق خواهد کرد.
آزمون فرضیهها همانطورکه جدول 4 نیز نشان میدهد، براساس نتایج بهدستآمده بین متغیرهای مستقل، انسجام اجتماعی، تعهد اجتماعی، تعلق اجتماعی، فقدان تناسب بین هدف و وسیله، ناکامی منزلتی، خودپنداره و پایبندی به ارزشهای دینی رابطهای معکوس و نسبتا قوی برقرار است، با این توضیح که با افزایش متغیرهای مستقل اجتماعی تحقیق، شاخص نگرش به فساد اداری میل به منفیشدن (انزجار و تنفر از فساد اداری) دارد و با کاهش هریک از متغیرهای مستقل اجتماعی تحقیق، شاخص نگرش به فساد اداری میل به مثبتشدن (گرایش به فساد اداری) پیدا میکند.
پیشنهادها معناداری رابطة بین نگرش به فساد اداری و عوامل جامعهشناختی گویای این موضوع است که هرچقدر بستر اجتماعی بهتر بتواند کنشگران را در خود هضم کند و به پیکرة نظام اجتماعی پیوند بزند، همبستگی اجتماعی و احساس تعلق و تعهد به دیگران افزایش پیدا میکند که نتیجة آن تقدم خیر جمعی بر منفعت شخصی است و در چنین زمینهای احتمال انجام اعمالی خارج از چارچوب عرف جامعه ازسوی کنشگران پایین میآید."