خلاصه ماشینی:
"4 بدین ترتیب، ناتوانسازی گزینشی بدون ارائه تبیینی علتشناسانه از دلیل وقوع جرم، درصدد است تا با نگهداری طولانیمدت بزهکاران پرخطر در زندان و اعمال محدودیت جسمانی برآنها، مانع ارتکاب جرم و در نتیجه کاهش میزان جرایم شود.
بر اساس وجود چنین معیارهایی برای تعیین حالت خطرناک، توجه به چنین مسائلی، طبقات فقیر، جمعیت بیثمر و زایدی توصیف میشوند که عنوان پرخطر را بیش از گروههای دیگر جامعه دریافت میکنند، Gottfredson, Stephen; and Don Gottfredson,"The Accuracy of Prediction Models (Paper prepared for the meeting of the National Academy of Sciences' Panel on Criminal Careers), Woods Hole, MA, 1984, p.
1 مهمتر آن که اگر مرکز ثقل ناتوانسازی گزینشی و هدف آن تضمین امنیت عمومی باشد، در این صورت چه توجیهی برای تنبیه نکردن افراد غیرمجرم میتوان یافت؟ عدل، انصاف، استحقاق و تناسب مقتضی آن است که هنگام اعمال مجازات به دلیل جرم غیرخشن، به سابقه جرایم خشن مجرم توجه چندانی نشود.
برای نمونه، بر اساس قوانین سهضربه موجود در ایالت کالیفرنیا، دو ضربه اول باید از نوع جنایات خشن یا شدید باشند اما ضربه سوم میتواند هر نوع جنایتی باشد و بدین خاطر که تحت قوانین این ایالت، جرایم کماهمیت ممکن است- اگر مرتکب سابقه محکومیت به جنایت داشته باشد- به عنوان جنایت تعقیب شوند، حتی دزدی یک شلوار نیز ممکن است موجب اعمال مجازات 25 سال تا حبس ابد برای فرد شود:Beres and Griffth, op.
در این میان، ناقص بودن ابزارهای پیشبینی که خود منجر به عدم شناسایی تعدادی از بزهکاران پرخطر و قرار گرفتن آنها در جرگة بزهکاران کمخطر میگردد نیز موجب میشود تا سیاست ناتوانسازی گزینشی در صورت ارتکاب جرم نسبت به آنها اعمال نشود."