چکیده:
یکی از جریانهای موثر در جعل و تحریف روایات حوزة مهدویت ، قیام محمـد بـن عبـدالله بـن حسـن مثنی(١٠٠ـ١٤٥) از سادات حسنی است . این فرد در اواخر دوران بنیامیه اقدامات خود را آغـاز کـرد و از نامزدهای اصلی به دست گرفتن خلافت پس از سرنگونی بنیامیه بود و بدین جهت پـس از بـه قـدرت رسیدن بنیعباس نیز از اقدامات خود برای کسب خلافت دست برنداشت . ویژگیهایی مانند انتساب بـه پیامبرع، زهد، عبادت و آگاهی به علم فقه و حدیث باعث شد هواداران او در میان عامه مسلمانان چنـین القا کنند که او همان مهدی موعودعج است تا حمایت تودة مسلمان را به دست آورند. شواهدی از جعل و تحریف برخی روایات مهدویت از سوی هواداران وی وجود دارد. یکی از روایـات منتسـب بـه پیـامبرص روایتی است که از وجود لکنت زبان در مهدی موعودعج خبر میدهد. نوشتار حاضر در صـدد رد انتسـاب این روایت به پیامبرص و ساختگی بودن آن از سوی طرفداران محمد بن عبدالله مذکور است .
خلاصه ماشینی:
com@shateri٢٣٦ مقدمه بشارت پیامبر عظیم الشأن اسلامص مبنی بر ظهور رادمردی از خاندان پیـامبرص کـه جهان را پر از عدل و داد میکندـ همچنانکه قبلا از ظلم و جـور پـر شـده اسـت ـ و اسلام را در جهان گسترش میدهد و به دنبال آن انتظار مسلمانان برای ظهور مهـدی موعودعج باعث شد افراد و گروههای مختلف در جهت اثبات حقانیت خود یا گروه و حزب خود و رسیدن به اهداف خویش با سـاختن احادیـث یـا تحریـف احادیـث نقل شده از پیامبرص و اهل بیت اوع فرد خود خواسته را به عنوان مهدی موعودعج به جامعه مسلمانان معرفی کنند و به همین سبب ، احادیث حـوزة مهـدویت از دسـته احادیثی است که بیشترین موارد تحریف و وضع در آن واقـع شـده اسـت .
(ابـن حجـر عسـقلانی، ١٤١٥ق ، ج١١، ص١٣٣ـ١٣٦) فرد دیگری که ابن حماد این حدیث را به همراه ولید از او نقل میکند، بـه شـرح ذیل است : ـ رشدین بن سعد مهری مصری(١١٠ـ١٨٨) از طبقه هفتم : وی نزد بیشتر علمـای اهل سنت مانند یحیی بن معین ، احمد حنبل ، ابوزرعه ، ابن سعد، یعقوب بـن سـفیان، دارقطنی، نسایی و ابن نمیـر تضـعیف شـده اسـت و ابوحـاتم دربـارة او مـیگویـد: منکرالحدیث است و دچار غفلت میشد و احادیث منکر را از افراد ثقه نقل میکرد و نسایی هم او را متروک الحدیث مـیدانـد.
(طبری، ١٤٢٣ق ، ج٧، ص٥٦٧) همچنین ابوالفرج به سند خود از عمیر بن فضل خثعمی روایت کرده کـه منصـور عباسی را دیده بود که بر در خانه ای انتظار محمد بن عبدالله را کشید و چون وی از آن خانه بیرون آمد ردای او را مرتب کرد و رکابش را گرفت و در پاسخ تعجب من گفت : این فرد محمد بن عبدالله بن حسن مهدی ما خاندان است .