چکیده:
پس از تبعات سنگین جنگ های ایران و روس، اندیشه و عمل اصلاحات و نوسازی از بدنه دیوانسالاری حکومت قاجار آغاز شد. در کنار آن، با آشنایی ایرانیان با تمدن جدید غرب و مقایسه وضع ایران با ممالـک پیشـرفته اروپـایی، جریـان انتقادی و منورالفکری در میان آنان شکل گرفت . در ابتدا گروه مهمی از اندیشمندان ایرانی مقیم هند، ازطریق آشنایی بـا مجاری و منابع انگلیسی، نخستین آگاهیها از تمدن یادشده را در آثار خود بازتاب دادنـد. چگـونگی گفتـار انتقـادی و منورالفکری میرزااسمعیل دردی اصفهانی، به عنوان یکی از اندیشمندان مهم ایرانی هند، مسئله مقاله حاضر اسـت . روش تحقیق در این مقاله ، روش تحلیل گفتار خواهد بود و به این پرسش پاسخ داده میشود که تلقی میرزااسمعیل از مفـاهیم قانون، حقوق، حدود و آزادی چیست و از نظر وی، چه نسبتی میان مفاهیم مزبور وجود دارد؟ یافتـه هـای ایـن تحقیـق نشان میدهد که دردی اصفهانی پس از آشنایی با تمدن جدید غربی، به تامل در اوضاع سیاسی و اداری ایران پرداخت . او اساس راهکار خود، برای ترقی ایران را در قالب نظریه حکومت قانون استوار نمود. در نظریه یادشده، براساس قانون، اختیارات پادشاه محدود، و حقوق مردم معین میشود. در دریافت وی، آزادی مبتنی بر قـانون و سـازگار بـا مقتضـیات فرهنگی و ملی نه تنها مضر نیست ، بلکه از لوازم اصلی یگانگی و پیشرفت دولت ها و ملت ها شناخته میشود.
After the heavy consequences of the battles between Iran and Russia، revisions and reforms of the body of Qajar government were started. Along with that، open-minded ideas formed among them after Iranian became familiar with new western civilizations and compared Iran with developed European countries. First، a group of Iranian scholars dwelling in India informed people of the civilizations in their works after getting to know British sources. The objective in this article is the critical and open-minded ideas of Mirza Ismail Dordi Isfahani، one of the Iranian scholars living in India. The article aims at analyzing the discourse of Mirza Ismail to clarify what his understanding of the concepts “law”، “rights”، “limitations”، and “freedoms” is and what kind of relation the concepts have to him. The findings of this article reveal that Mirza Ismail considered the political and official condition of Iran after he had become familiar with the new western civilizations and concluded that Iran could develop under the reign of law. According to his hyposesis، the powers of the ruler are limited and people`s rights are determined on the basis of law. He believes that freedoms based on law and cultural and national regulations are not harmful but beneficial since they lead to unity and development of governments and societies.
خلاصه ماشینی:
انتقاد از نظام سیاسی استبدادی و خودکامه ایران و ارائه الگویی برای تقسیم قدرت، مشارکت مردم در امور سیاسی ازطریق انتخاب نمایندگان پارلمان، برپایی حکومت قانون در معنای جدید آن، محدودکردن اختیارات پادشاه و معینکردن حقوق مردم ازسوی دردی اصفهانی تازگی ندارد و قبل از وی اندیشمندان و منورالفکرانی، همچون میرزافتحعلی آخوندزاده7و میرزاملکمخان8 و میرزایوسفخان مستشارالدوله9 به طرح مباحث مزبور پرداخته بودند؛ لکن باید توجه کرد که دردی اصفهانی متاثر از آرای این اندیشمندان نبوده است؛ چراکه بنا به گفته خود وی، پس از واردشدن به هند دغدغه تجدد و ترقی ایران، در ذهنش خطور کرد (دردی اصفهانی، ۱۳۲۴ق: 6 و ۷).
وی با واقعبینی، درخصوص نظام سیاسی پیشنهادی خود، برای ایران و با اصل قراردادن محدودیت پادشاه براساس قوانین شرعی و موضوعه و با ملاحظه مقتضیات فرهنگی ایران، بهویژه با نظر به فضای مذهبی حاکم بر ایران، در شرح وظایف و اختیارات پادشاه البته بدون مشخصکردن حدود و ثغور شرع و عرف مینویسد که پادشاه ایران باید «بر وفق اصول ملک و قانون خدا و خلق کماکان رفتار و عمل کند چون چنین کرد، آن وقت نائب امام عصر عجلاللهتعالیفرجه است و فرمان او بر تمام افراد خلق جاری است و تمام خلق، باید سوگند بخورند به دولتخواهی و فرمانبرداری و حفظ جان و مقام و اتحاد او» (دردی اصفهانی، ۱۳۲۴ق: 47).