چکیده:
بر طبق تئوریهای انتخاب عمومی، ویژگیهای ساختار مالیاتی در ادراک رأیدهندگان از بار مالیاتی اثر دارد؛ به طوری که رأیدهندگان میزان هزینهای را که برای کالاهای عمومی میپردازند کمتر از حد واقعی برآورد میکنند. بر اساس موضوع توهم مالی مخارج دولت را میتوان بررسی کرد. در این مطالعه تلاش شده است رابطة مالیات و مخارج عمومی دولت در اقتصاد ایران طی سالهای 1360 ـ 1390 بر اساس تئوریهای انتخاب عمومی بررسی شود تا سطح مخارج دولت در زمینة تقاضای مؤدیان مالیاتی رأیدهنده برای کالاهای عمومی نشان داده شود. بدین منظور، از یک مدل استاندارد رأیدهندة میانه برای ترکیب توهم مالی از طریق مالیاتهای کمتر قابل رؤیت (غیرمستقیم) استفاده شد. الگوی تصریحشده با استفاده از روشهای خودتوضیح برداری با وقفههای گسترده (ARDL) و الگوی تصحیح خطا (ECM) برآورد شد. یافتههای پژوهش کسری بودجة دولت را تأیید میکند و نشان میدهد توهم مالی در ایران ناشی از سهم زیاد درآمد نفتی در بودجة دولت است، که نوعی مالیات بین نسلی بهشمار میآید و قابل رؤیت نبودن مالیات با افزایش سطح مخارج دولت همراه نیست.
According to public choice theory، the features of the tax structure effect on voters' perceptions from the tax burden، so they pay more cost for public goods، lower than the estimate. In this study has been investigated the relationship between tax and public expenditures in the Iranian economy during 1360-1390 based on public choice theory to examine the level of government spending. Theoretical model was achieved after combining the standard median voter model with fiscal illusion through less visible taxes (indirect). For estimation of model were specified ARDL and ECM models. Results from estimated models show that fiscal illusion is due high share of oil revenues in Iranian economy and taxes invisible not associated with increasing level of government expenditures.
خلاصه ماشینی:
"در این مطالعه تلاش شده است رابطۀ مالیات و مخـارج عمـومی دولـت در اقتصاد ایران طی سال های ١٣٦٠ـ١٣٩٠ بر اساس تئوریهای انتخاب عمومی بررسـی شـود تـا سطح مخارج دولت در زمینۀ تقاضای مؤدیان مالیاتی رأیدهنده برای کالاهـای عمـومی نشـان داده شود.
یافته های پژوهش کسری بودجۀ دولت را تأیید میکند و نشان میدهد تـوهم مـالی در ایران ناشی از سهم زیاد درآمد نفتی در بودجۀ دولت اسـت ، کـه نـوعی مالیـات بـین نسـلی به شمار میآید و قابل رؤیت نبودن مالیات با افزایش سطح مخارج دولت همراه نیست .
هـر تحلیل تجربی از توهم مالی یا به صورت مطالعات توصیف مخارج به منظور خـاص ( Such as Oates, 1988; Wagner, 1976; Breeden and Hunter, 1985; Feenburg and ١٩٨٨ ,Misiolek and Elder ;١٩٨٧ ,Rosen) یـا بـه صـورت کـاربرد توابـع تقاضـا بـرای کالاهای عمومی اسـت ( ;١٩٨٩ ,Wildasin ;١٩٧٣ ,Such as Bergstrom and Goodman ١٩٩٠ , Crane ;١٩٨٩ ,Hayes).
نتیجه گیری در این پژوهش رابطۀ بین مالیات و مخارج عمومی دولت در اقتصاد ایران طی سـال هـای ١٣٦٠ـ ١٣٩٠ در چارچوب تئوریهای انتخاب عمومی بررسـی شـد تـا سـطح مخـارج دولت در زمینۀ تقاضای مؤدیان مالیاتی رأیدهنده برای کالاهای عمومی ارائـه شـود.
یافته های پژوهش نشان مـیدهـد کـه غیرقابـل رؤیـت بـودن مالیات ها با افزایش سطوح مخارج همراه نیسـت ، امـا درآمـدهای نفتـی، کـه بـه عنـوان شاخص توهم بدهی درنظر گرفته شد، رابطۀ مثبـت و معنـاداری بـا افـزایش مخـارج در اقتصاد ایران دارد."