چکیده:
نقش برجسته و تاثیر گذار استاد شهید مرتضی مطهری در آشنائی نسل جوان با اسلام ناب و مبارزه با انحرافات فکری و نهادینه سازی افکار اسلامی در مسیر انقلاب شکوهمند اسلامی به رهبری امام خمینی (ره)، نیاز به شناخت این شخصیت و دوران حیات علمی و مسائلی را که وی در دهه چهل و پنجاه با آن روبرو بوده است، بیشتر آشکار می نماید. بر اساس روش شناسی اسکینر برای شناخت یک شخصیت باید به بسترها و زمینههای شکل گیری شخصیت وی توجه نمود، شش مشخصه بارز این دوره که به مثابه بستر تاثیر گذار و شکل دهنده به شخصیت شهید مطهری قابل مطالعه میباشد عبارتند از فضای استبدادی دوره پهلوی، فعال شدن جریانهای مارکسیستی، فعال شدن جریانهای لیبرالیستی ناسیونالیستی، فعال شدن جریانهای روشنفکری دینی، تحولات درون حوزوی و شروع نهضت امام خمینی. کنکاش در زندگی سیاسی و علمی استاد مطهری بیانگر آن است که ایشان هم از این موضوعات تاثیر پذیرفته و هم در مواجهه با آنها واکنش ایجابی در نظریهپردازی و تحولآفرینی داشته و در چنین فضایی، فعالیت علمی سیاسی و مبارزاتی خود را دنبال نموده است. لذا مسیری که این مقاله میپوید تسهیلکننده مولفههای شناخت این متفکر نواندیش حوزوی و مقطعی است که او در آن زیست نموده است.
The brilliant and effective role of Shahid Motahari in 40&50 decades in familiarizing the young generation with pure Islam ، struggling thinking deviation and institutionalizing Islamic thoughts in line of Islamic Revolution led by Imam Khomeini reveal the need to know Motahari and his scientific life and era .To know a person according to Quentin Skinner the bases and fields in which his characteristics have been formed should be taken into account ; the effective features influencing on the character of Shahid Motahari may include : the dictatorship space of Pahlavi era ، activation of Marcsism ، Nationalism &Liberalism activities ، religious Intellectualism، changes within Hozah ، and beginning of Imam Khameini movement. Studying the political and scientific life of Dr. Motahari indicates that he has both been influenced from and reacted affirmatively on theorization and transformation space in which he followed his scientific، political and challenging activities. So this paper tries to facilitate understanding recognision categories of this thinker of Hozah and his time.
خلاصه ماشینی:
از سویدیگر،کشورهای شمال با ایجاد جنگهای محلی،عرصه و وسیله نابودی تجهیزات نظامی انبار شده را فراهم میکنند تا بازار مجدد تسلیحات خود را تضممین کنند هواداران این نظریه در جهت اثبات مدعای خود مثال نشان میدهند که دورههای رونق اقتصادی و آمریکا با دوره جنگهای بین المللی در عرصه همراه بوده و دورههای رکود آن با داوران صلح موقت تطبیق میکند.
7-نتیجه براساس مستندات ارایه شده سعی شد مدعا و مفروض این پژوهش اثبات شود بههمین دلیل با استدلال بیان شد که تجارت تسلیحات همواره ابزاری سودمند و سیاستساز و استعماری برای کشورهای متمول شمال بوده و تأثیرات منفی هزینههای نظامی بهعنوان سدی در مقابل رشد و توسعهی کشورهای جنوب عمل کرده است و نشان داده شد که وضعیت فعلی و بسیار پررونق بازارهای تسلیحاتی و تحمیل این تجارت به کشورهای جنوب تاثیر تحولات عمدۀ جهانی و موضوعاتی مانند فروپاشی شوروی،جهانیسازی نظام سرمایهداری،حادثه یازده سپتامبر،بهانه مبارزه با تروریسم،بحرانهای اقتصادی در کشورهای شمال،و پیشرفتهای علمی،فناوری نظامی و تسلیحاتی بویژه در عرصه نانو و فضا باعث گسترش روزافزون این تجارت پرسود و نظامیگری و توسعه نیافتگی بیشتر کشورهای جنوب گشته است.
نتایج منفی چنین عملکردی امروزه به خود صادرکنندگان نیز سرایت کرده است کرده است همچنان که با استناد به گزارش اداره پلیس فدرال آمریکا/ Federal Bureau of Investigation ،از میزان تصاعدی جرایم این کشور در خلال سالهای 1960 تا 2010، ایالات متحده را میتوان یکی از جرمخیزترین و از مهدهای اصلی جرایم خشونتآمیز جهان به حساب آورد (FBI Uniform Crime Reports) .