چکیده:
شاهنامه فردوسی اثری با شخصیت های بسیار و متنوع است و توانایی تبدیل شدن به متون نمایشی را از هر حیـث دارد؛ ولی پیش از ورود به نگارش چنین متونی نیاز است هریک از شخصیت ها از منظر نظریه های شخصیت پردازی دراماتیک بررسی و تحلیل شود. شخصیت پردازی قهرمان نمایش بـه منزلـه یکـی از ارکـان اصـلی دنیـای نمـایش ، مولفه های ویژه ای چون کنش مندی و انگیزش برای دست زدن به عمل دراماتیک ، ویژگیهای فیزیکی و روانی دارد که آن را از شخصیت پردازی داستانی متمایز میکند. سودابه یکی از شخصیت هایی جذاب داستانی در شاهنامه است . ویژگیهایی شخصیتی وی بـا شخصـیت هـای متعددی در ادبیات دیگر ملل مقایسه کردنی است . سودابه دارای ویژگیهای قهرمانان دراماتیک است . در این مقاله کوشش شده با برشمردن مولفه های یک شخصیت نمایشی، نشان دهیم که به کمک شیوة پرداخت هنری فردوسی از سودابه ، میتوان همچون دیگر نمونه های ادبیات نمایشی، در نمایشنامه ای از سودابه شخصیتی نمایشی خلق کرد و در مرکز توجه اثری نمایشی قرار داد. در سال های گذشته ، نظریه های شخصیت پردازی استفاده شده برای تحلیل شخصیت هـای داسـتانی در متـون ادبی کهن ، نظریه های کلاسیکی بوده است که اکنون مورد تردید قرار گرفته اند و نیاز است با دیدگاه های جدید بـه نقد و تحلیل آن ها پرداخته شود. یکی از این نظریه ها در حوزة شخصیت پـردازی دراماتیـک ، نظریـه کـنش منـدی شخصیت گرماس است که شخصیت را براساس میزان کنش در بافت متن نمایشنامه میسنجد.
خلاصه ماشینی:
شخصیت پردازی قهرمان نمایش بـه منزلـۀ یکـی از ارکـان اصـلی دنیـای نمـایش ، مؤلفه های ویژه ای چون کنش مندی و انگیزش برای دست زدن به عمل دراماتیک ، ویژگیهای فیزیکی و روانی دارد که آن را از شخصیت پردازی داستانی متمایز میکند.
هر شخصیت داستانی ویژگیهای فیزیکی، روانی، و اجتماعی دارد و آنچه موجـب مـیشـود این شخصیت در متن نمایشنامه به شخصیتی نمایشی تبدیل شود، هم راستایی همۀ ویژگیهای او برای کنش مند شدنش است ؛ تا او دست به عمل دراماتیک بزند.
در شاهنامه ، نقش سـودابه ، پـس از ازدواج بـا کیکـاووس ، فقط به نماد وفاداری و استقامت در عاشقی تقلیل مـییابـد؛ امـا بـرخلاف دیگـر داسـتان هـای شاهنامه ، که زنان پس از اتمام اپیزود خود دیگر جایی در داسـتان نخواهنـد داشـت ، سـودابه را میتوان شخصیت متمایزی دانست که ناگهان با دیدن جمال سیاوش جوان ، دل در گرو عشق او میبندد و بارها میکوشد با تطمیع او، بـه کـام خـویش دسـت یابـد؛ امـا از آنجـا کـه سـیاوش شخصیتی پاک و معصوم است و تن دادن به خواهش سـودابه را نـوعی ناسپاسـی مـیدانـد و از بسیاری دام های فریبکارانۀ او میرهد، درنهایت در دام اتهام خیانت گرفتار میشود.
در این مقاله ، پس از تقسیم بندی شخصیت هـای زن در شـاهنامه ، کیسـتی و دلایـل شـکل گیـری شخصیت سودابه مطرح شده و با مقایسۀ وی با دیگر شخصیت های آثار نمایشـی بـه ایـن مهـم پرداخته شده که آیا سودابه برای نمایشنامه نویسان شخصیتی است تکراری یا دارای ویژگیهای منحصربه فرد.