چکیده:
در این نوشتار بحث از «ماده امر» به عنوان اولین بحث در «مبحث اوامر»، از چهار جهت مورد بحث و بررسی قرار گرفته است . در ابتدا به مفهوم شناسی و معنای ماده امر«ا م ر» پرداخته شده و بیان میگردد که امر دارای دو مستعمل فیه میباشد؛ یکی جامد و یکی قابل اشتقاق ؛ ولی نمیتوانیم قاطعانه حکم به اشتراک لفظی بین برخی از معانی یا اشتراک معنوی و یا حقیقت بودن در یک معنی و مجاز بودن در معانی دیگر دهیم و اگر در فهم مراد شارع تعارض پیش آمد، باید به سراغ اصل عملی برویم . در جهت دوم بحث از اعتبار علو و استعلاء در امر مطرح مـیشـود و بیـان مـیگـردد کـه طلب به نحو مطلق (لا بشرط مقسمی) به دو نوع تقسیم میشود که یکـی فرمـان و دسـتور است و یکی استدعا و خواهش ؛ اما قیدی که طلب را بر امر یـا خـواهش تبـدیل مـیکنـد یک حالت نفسانی اسـت کـه در روح طالـب پدیـد مـیآیـد و طلـب نفسـانی او را مقیـد میکند، این قید «استعلاء» است و لذا باید گفت «علو» که واقعیت تکوینی خارجی اسـت هیچ دخالتی در تقیید «طلب نفسانی» ندارد. پـس «خواسـتن » اگـر بـدون قیـد «اسـتعلاء» و «استخفاض » باشد طلب اسـت و اگـر مقیـد بـه اسـتعلاء باشـد، امـر اسـت و اگـر مقیـد بـه «استخفاض » باشد، سوال و خواهش و دعاست . در مبحث سوم (اینکه آیا ماده امر حقیقت در وجوب است ؟) بیان میگردد که امر وضـع شده است برای دستور دادن و دستور دادن عبارت است از «طلبـی کـه فاعـل آن مسـتعلی است و اتیان آن را ایجاب کرده است . در پایان بحث نیز به این نکته اشاره میشود که مشهور اصـولیون (پـس از طـرح ایـن سـه جهت )، عنان بحث را به طلب و اراده و تغایر این دو کشانده انـد و بـه بحثـی کلامـی وارد شده اند. اما با وجود اینکه نگارنده در پایان هر جهت ، نظر خویش را بیان میکنـد در ایـن بخش از تحقیق ، به تبیین بحث و بیان محل نزاع بسـنده کـرده و بحـث از طلـب و اراده را به جای خود در علم کلام وا میگذارد.
خلاصه ماشینی:
در ابتدا به مفهوم شناسی و معنای ماده امر«ا م ر» پرداخته شده و بیان میگردد که امر دارای دو مستعمل فیه میباشد؛ یکی جامد و یکی قابل اشتقاق ؛ ولی نمیتوانیم قاطعانه حکم به اشتراک لفظی بین برخی از معانی یا اشتراک معنوی و یا حقیقت بودن در یک معنی و مجاز بودن در معانی دیگر دهیم و اگر در فهم مراد شارع تعارض پیش آمد، باید به سراغ اصل عملی برویم .
در جهت دوم بحث از اعتبار علو و استعلاء در امر مطرح مـیشـود و بیـان مـیگـردد کـه طلب به نحو مطلق (لا بشرط مقسمی) به دو نوع تقسیم میشود که یکـی فرمـان و دسـتور است و یکی استدعا و خواهش ؛ اما قیدی که طلب را بر امر یـا خـواهش تبـدیل مـیکنـد یک حالت نفسانی اسـت کـه در روح طالـب پدیـد مـیآیـد و طلـب نفسـانی او را مقیـد میکند، این قید «استعلاء» است و لذا باید گفت «علو» که واقعیت تکوینی خارجی اسـت هیچ دخالتی در تقیید «طلب نفسانی» ندارد.
با توجه به گستردگی مبحث اوامر و عدم امکان گنجایش همۀ مباحث مربوطه در مقاله حاضر، لاجرم در این نوشتار به تحقیق و تبیین «ماده امر» بسنده میشود و مباحثی چون معنای ماده امـر «ا م ر»، بحث از اعتبار علو و استعلاء در امر، و اینکه آیا ماده امر حقیقت در وجوب است ؟ و در نهایت بحث طلب و اراده ، در چهار جهت مورد بحث قرا می گیرد.