چکیده:
یکی از مهم ترین مباحث مطرح در طول تاریخ تفکر بشری، مقوله دین و یکی از و تاثیرگذارترین فیلسوفان در تفکر غرب ایمانوئل کانت است. کانت در بسیاری از حوزه های دانش بشری، از جمله حوزه دین تاثیرگذار بوده است. پس از وی از آرای دینی ایشان تفسیرهای گوناگونی شده است که برخی از این برداشت ها با سوء فهم هایی نیز همراه بوده است. نویسنده در این مقاله با بررسی دقیق نظام فکری- فلسفی کانت بر آن است که تفکر دینی وی در مجموع دارای دو مرحله سلبی و ایجابی است. او در نقد اول و تمهیدات که دیدگاه معرفت شناسانه خود را ارائه می دهد و در پی محدود کردن عقل است تا به زعم خویش جایی برای دین باز کرده باشد، دیدگاه سلبی خود را عرضه کرده و مفاهیم اساسی خدا، نفس و اراده را در حوزه عقل نظری اثبات ناپذیر می داند، اما در نقد دوم با گرایش به سمت اخلاق و اولویت بخشی به آن، با ارائه دیدگاه ایجابی خود، دین را تابع اخلاق قرار می دهد؛ اندیشه ای که راه را به سمت سکولاریسم گشوده و تعطیلی عقل و خردورزی را در پی داشته است. از این رو، نویسنده کوشیده است ضمن نشان دادن مبانی نادرست فکری که ایشان را به نقد دین واداشته است، ضعف های نظریه دینی کانت را نیز بررسی کند.
One of the most important issues throughout the history of human thought is religion، and one of the most influential philosophers in the Western tradition is Imanuel Kant. Kant has been influential in many fields، including religion. His religious views have been interpreted in ways that have sometimes been surrounded with misunderstandings. In this paper I will review Kant's philosophical system، showing that his religious thought has two stages: negative and positive. In the First Critique and Prolegomena، Kant presents his epistemological view and seeks to limit the scope of reason in order to find room for religion—this is the negative stage at which he takes the basic notions of God، soul and will to be unprovable by reason، but in the Second Critique، Kant concerns himself with morality—this is the second stage at which he subjects religion to morality. This approach، in my view، has led him to secularism and the suspension of reason in religious matters. Thus، I seek to undermine the principles on which he criticized religion.
خلاصه ماشینی:
1. تبیین و بررسی اندیشه دینی کانت الف) دین وحیانی و طبیعی کانت میخواست تعریفی از دین ارائه دهد که در محدودۀ عقل قابل دفاع باشد و از خرافات و تعصبهای دینداران ظاهربین برکنار باشد، از اینرو، پس از نگارش نقد اول و دوم و طرح اصول مقدماتی این نظریه در آنها در آثار بعدیاش بهویژه کتابهای گفتار در اخلاق و نیز دین در محدودۀ عقل تنها بهتفصیل به مسئلۀ دین پرداخت.
افزون بر دلایل متعددی که در آثار دینی و فلسفی برای این امر آوردهاند، به نظر میرسد یکی از دلایلی که موجب گردید او به نقد این برهانها بپردازد، این بود که وی میان اصطلاح «معرفت» که به دانش نظری مربوط است (خطاهای کلامی)، و «باور» یا «اعتقاد» که به دانش عملی مربوط است (خطاهای دینی)، تفاوت اساسی قائل بود، زیرا معرفتداشتن به معنای تملک قضیهای است که هم به لحاظ عینی و هم به لحاظ ذهنی کافی است، حال آنکه باور و اعتقاد به عالم عین ربطی ندارد و تنها به لحاظ ذهنی کافی است (Wood, 1992: 401).
همچنین دیدگاههای معرفتشناسانه او که میبایست به مبانی نظری تفکر خود ملتزم باشد، برهانهای سنتی ارائهشده بر اثبات وجود خداوند را عقیم دانسته، اثبات خداوند را به عقل نظری و حوزۀ اخلاق ارجاع داد، ولی سرانجام در عقل عملی نیز دین را تابع اخلاق قرار داد و پس از اولویتبخشی به اخلاق، وجود خداوند را تنها بهعنوان امری که تضمینکنندۀ قواعد و اصول اخلاقی است فرض گرفت.