چکیده:
هدف از این پژوهش بررسی رابطة بین پردازش شغلی و معناداری در کار تعدادی از دبیران دبیرستانهای دخترانه بود. به این منظور ۸۷ نفر از دبیران مدرسههای منطقة غرب تهران بهعنوان نمونه انتخاب شدند. برای جمعآوری از دو پرسشنامة «معناداری در کار» (Steger, Dik & Dufy, 2010) و «پردازش شغلی» (Slemp and vella Brodrick, 2013) استفاده شد. پایایی هر یک از این پرسشنامهها بر حسب آلفای کرونباخ به ترتیب ۸۷/۰ و ۸۸/۰ برآورد گردید. بهمنظور تحلیل دادهها نیز از روش «همبستگی اسپیرمن» و تحلیل مسیر استفاده شد
خلاصه ماشینی:
"موضوعی که در خصوص طراحی شغلی وجود دارد این است که آیا کارکنان بهطور کلی، و معلمان بهطور خاص، باید همچون بازیگرانی باشند که به بهترین نحو نقشی را که کارگردان به آنها محول کرده است، ایفا کنند و از خود اراده و خلاقیتی نداشته باشند یا اینکه فرصت داشته باشند که در چارچوب سناریو (شرح وظایف) تعریف شده برایشان، خالق نقش خودشان باشند و مطابق با علاقهها و نیازهای خود نقششان را باز تعریف کنند.
چرا که از چشمانداز پردازش شغلی، طراحی شغلی یک منبع محدودیت ایستا، برای کنترل بالا به پایین نیست، بلکه کارکنان میتوانند محتوای کار خود را به روش خودشان تغییر دهند، بهطوری که به ایجاد احساسی از معناداری و هویت مثبت در کارشان منجر شود.
با استفاده از ترکیبی از سه نوع تکنیک پردازش شغلی (شناختی، رابطهای و وظیفهای)، کارکنان مرزهای شغلیشان را تغییر میدهند، بهطوری که این تغییرات میتوانند نحوة تجربة آنها را از معناداری در کارشان تحت تأثیر قرار دهد.
, 2013) از آنجا که در پردازش شغلی، کارکنان این فرصت را دارند که مطابق خواست و تمایل خود، شغلشان را طراحی و مرزهای شغلیشان را باز تعریف کنند، میتوان پردازش شغلی را یکی از منابع معناداری کار بین معلمان در نظر گرفت.
به این ترتیب، لازم است از ایدهها و ابتکارات شغلی معلمان حمایت شود، فرصتهای مورد نیاز برای برقراری ارتباط آنها با همکاران فراهم آید و به آنها آموزش داده شود که چهطور میتوانند نوع نگاهشان به شغل و وظیفة خود را پردازش مجدد کنند؛ بهطوری که کارشان معنای بیشتری برایشان داشته باشد."