چکیده:
در دورهای که سلجوقیان (431-590) بر ایران حکومت میکردند،تعداد قابل توجهی از شعرا و نویسندگان در مناطق تحت نفوذ آنان زندگی میکردند.این مقاله با بررسی پادشاهان سلجوقی و وزیران آنان و نیز رجالی که در عصر ایشان میزیستهاند،سعی دارد نشان دهد هر یک از این افراد تا چه حد از ادبیات فارسی حمایت کردهاند.در مرحلة بعد، تمام حامیان ادبیات در این دوره در شش گروه شاهان، وزیران، حاکمانشهرها، کارکنان دیوانی، علویان، امرای لشکری تقسیمبندی شدهاند تا مشخص شود هر یکاز این طبقات تا چه اندازه حامی ادبیات فارسی بودهاند. مقاله به این نتیجه میرسدکه سلجوقیان ـ بهجز چند مورد استثنا ـ تمایل زیادی به حمایت از ادبیات فارسینداشتهاند. از اتفاقات مثبتی که در این دوره میافتد، شکلگیری طبقة جدیدی ازحاکمان محلی است که تا اندازهای حامی ادبیات بودهاند و نیز قدرتگیری گروههایینظیر شیعیان و اسماعیلیان. این مراکز قدرت جدید، همزمان با افزایش قدرت خود، ازمسائل فرهنگی هم حمایت میکردهاند. ترک بودن خاندان حاکم، نقش چندانی در بیعلاقگیبه ادبیات فارسی نداشته و بیشتر کسانی که به شاعران بیمهری میکردهاند،درباریان ایرانی بودهاند
خلاصه ماشینی:
در مرحلـۀ بعد، برای آنکه مشخص شود حامیان فرهنگی این دوره از کدام طبقه بوده انـد، افـراد بـه چند طبقه از جمله شاهان ، وزیران ، دیوانیان ، حاکمان محلی، امـرای لشـکری، و علویـان تقسیم بندی شده اند تا مشخص شود حامیان تولید آثار ادبی، بیشتر از میان کدام طبقات اجتماعی و سیاسی بوده اند.
گذشته از وی، باید تعدای از وزیران سنجر را هم نام برد کـه گویـا فقط حـامی معـزی بـوده انـد، نظیـر شـهاب الاسـلام ابوالمحاسـن عبـدالرزاق ، بـرادرزادة نظام الملک ، و کیا مجیرالدوله علی بن حسین اردستانی و شرف الدین ابوطـاهر سـعد بـن علی بن عیسی قمی، که دو تن اول در هشت قصـیده و سـومی در یـازده قصـیده مـدح شده اند (معـزی، ١٣١٨: ١٧٤، ٣٠١، ٣٠٣، ٣٨٠، ٤٦١، ٤٦٣، ٤٨٤، ٥٥٩، ٤٢، ٧٠، ٣٦٠، ٣٦٣، ٣٩١، ٤٠٩، ٦١٨، ٦٢٣، ١٠٤، ٣٠٦، ٣٨٤، ٣٩٦، ٤٨٦، ٥٦٢، ٥٩٧، ٧٢٢، ٧٢٦).
اگرچه بهمن نامه بـه نام محمود (٥١١-٥٢٥) نوشته شده است ، حامی اصلی این کتاب همان پدر او محمد بـن ملکشاه است که کتاب دیگر ایرانشان یعنی کوش نامه هم به نام وی سـروده شـده اسـت (ایرانشان ، ١٣٧٠: مقدمـه ، ١٣-١٦).
خاقـانی (١٣٨٨: مقدمه ، ٤١) و اخسیکتی (١٣٣٧: ١٣٠ و ٣٠٢) و جمال الـدین اصـفهانی (١٣٦٢: ١٠٩ و ١١٢) برای ارسلان شاه بن طغرل (٥٥٥-٥٧١) مدح گفته اند و اگرچه تعداد این مدایح پنج تا بیشتر نیست ، شاید نشان دهندة علاقۀ او به ادبیات باشد.
به نظر میرسد در پایان این دوره و زمانی کـه اتابکـان قـدرت واقعـی را در دسـت داشتند، کار حمایت از فرهنگ هم به عهدة ایشان بوده است ؛ برای نمونه ، ظهیر فاریـابی (همان : ٣٩٣) که در قلمرو آنان بوده است ، بیش از هر کسی ایلدگزیان را مدح میگویـد و فقط یک قصیده در مدح طغرل بن ارسلان دارد.