چکیده:
دعا و نیایش وسیلهی اظهار عجز و نیاز بنده به خالق و زیباترین جلوهی سرسپردگی و عبودیت در آستان قدس ربوبی است. ابعاد معنوی دعا متفکران را از تحلیل و بررسیهای نظری بینیاز نساخته است؛ بلکه در خصوص رابطهی آن با قضا و قدر الاهی، نظام علی و معلولی، علم و ارادهی خدا و اینکه آیا تأثیر دعا سبب انفعال در ذات خدا میگردد یا نه، فیلسوفان اسلامی را به تأمل فراخوانده است. در این جستار، از نگاه سه فیلسوف نامبرده در عنوان مقاله، به نکات ذیل دست یافتیم: اولا دعا خود بخشی از قضا و قدر الاهی در نظام اسباب و مسببات بوده، بهمنزلهی وسائط و اسبابی است که سبب وصول داعی به مقصد میگردد. ثانیا فعل انسان با همهی ویژگیهایش، ازجمله اختیاری بودنش، معلوم و مراد حقتعالی بوده، نقشآفرینی عوامل معنوی در تعیین سرنوشت بشر در همین راستا ارزیابی میگردد. ثالثا لازمهی پذیرش دعای بنده انفعال در ذات و علم معبود نیست؛ زیرا به اعتقاد ابنسینا، مؤثر حقیقی در امر دعا، اعم از حال تضرع و نیاز بنده و نیز آثار آن، تنها همان مبدأ نخستین است. دعا معلول ذات حقتعالی است و عالی از دانی منفعل نمیشود؛ اما به اعتقاد ملاصدرا، این نفوس سماوی هستند که از احوال زمینیان تأثیر پذیرفته و دچار انفعال میگردند، نه ذات یا ارادهی حقتعالی. سرانجام، به اعتقاد علامه طباطبایی، علم خدای تعالی به موجودات و رویدادهای جهان، مطابق وجود نفس الامری آنهاست و علم خداوند علم فعلی است که منشأ صدور موجودات است. از آنجا که علم خداوند با ذات او یکی است، دعا مستلزم انفعال در ذات و علم حقتعالی نیست.
خلاصه ماشینی:
بنابراین قانون علیت و معلولیت و به عبـارتی دیگـر وسـاطت اسـباب میـان خدای سبحان و میان مسببات حـق اسـت و گریـزی از آن نیـست ؛ امـا ایـن قـانون باعـث نمی شود که ما حدوث حوادث را منحصر در صورتی بدانیم که اسـبابش مهیـا باشـد؛ بلکـه بحث عقلی و نظری و همچنین کتاب و سنت در عین این که اصل واسطگی اسباب را اثبات می کند، انحصار آن ها را انکار می کند (٢٠، ج٢، صص :٦١- ٦٢) و او در مورد خـوارق عـادت مانند دعا و معجزات ، معتقد است خداوند متعال آن ها را از مسیر اسـباب محقـق مـی کنـد، هرچند علم ما به آن اسباب احاطه ندارد، با این توضیح که خدای متعال برای حوادث عادی و غیرعادی مسیری را معین کرده و آن حادثه را با سایر حوادث مربوط و متصل ساخته ، در مورد خوارق عادات آن اتصالات و ارتباطات را طوری به کـار مـی بنـدد کـه باعـث پیـدایش حادثه ی مرادش شود؛ هرچند که اسباب عادی هیچ ارتباطی با آن هـا نداشـته باشـد.
بنـابراین از منظـر ایـن سـه متفکر، دعا نه تنها هیچ منافاتی با نظام علی و معلولی و قضا و قدر نداشته ، بلکه مؤید آن هـا نیز می باشد؛ زیرا ابن سینا و ملاصدرا دعا را یکی از حلقه های سلسله اسباب می دانند کـه در تحقق پدیده ها و مسببات عالم تکوین نقش مؤثری ایفا مـی کنـد و علامـه طباطبـایی امـور خارق العاده را مانند دعا، به اسباب طبیعی غیرعادی اسناد می دهد؛ یعنی اسبابی کـه بـرای عموم قابل لمس نیست ، اما مقارن با سبب حقیقی و باطنی و در نهایـت ، مـستند بـه اذن و اراده ی خدا است .