چکیده:
کار جامعهشناسی حقوق بررسی اجتماعی- حقوقی پدیدارهای حقوقی است. رویة قضایی در معنای ویژة آن، شامل اندیشهها، قواعد و روشهایی است که دادرسان بهتدریج و در جریان صدور آرای قضایی ایجاد میکنند و کارکردهای گوناگونی برحسب جایگاه خود در هر نظام حقوقی و اجتماعی دارد. در این مقاله، با هدف تحلیل نظری و جامعهشناختی «رویة قضایی»، جایگاه و اهمیت، رویة قضایی در نظام حقوقی و ارتباط آن با منابع دیگر حقوقی را بررسی کردهایم. به کمک نظریههای جامعهشناسی معرفت، نقش خطیر رویة قضایی را در نظام حقوقی و معرفتهای حقوقی نشان دادهایم و به عنوان نتیجۀ این تحقیق، رویة قضایی را مهمترین و ضروریترین عامل کارآمدی و تناسب قواعد حقوقی دانستهایم.
The sociology of law deals with the socio-legal study on legal phenomena. Jurisprudence، in its specified meaning، includes thoughts، rules and methods and judicial procedures that have been gradually created by judicial interpretations and decisions of judges. In this article، we seek to analyze "jurisprudence" theoretically and sociologically. We examined the status and importance of jurisprudence and its relationship with other legal sources in the framework of legal system. Appealing to theories in the sociology of knowledge، we finally imagined a significant and specified role for jurisprudence in legal system and in relation to other legal sources.
خلاصه ماشینی:
جامعه شناسی معرفت و رویه قضایی پیش از این یک بار در مقاله ای به طور جداگانه در باب جامعه شناسی معرفت های حقوقی نگاشـته ام (علیزاده ، ١٣٨٧) و ناگزیر باید اندکی دربارة آن در اینجا نیز بنویسـم و نمـیتـوان مخاطـب را بـه مقاله ای دیگر ـ که ممکن است در دسترس نباشدـ ارجاع داد، پس به سخنی کوتاه بسنده میکنم .
بـه هر حال ، میتوان معرفت های پایه را همان معرفت های دینی، فلسفی، علمی، سیاسی و روزمـره در نظر گرفت و بر آن اساس و با توجه به فعالیت های حقوقی، از شکل گیری انواعی از معرفـت هـای حقوقی قانونگذارانه (که فرآوردة آن متون قوانین است )، دادرسانه (که محصول آن رأی دادگـاه هـا، آرای وحدت رویه و رویه های قضایی است )، تعلیمی (که محصول آن کتاب های درسـی، شـرح و تفسیر قوانین و رویه قضایی ابزارهای دیگر آموزش های حقوقی است )، و اندیشمندانه (که فرآوردة آن مفاهیم ، تعریف ها، نظریه ها و پارادایم هایی است که در قالب دکترین های حقوقی بیان میشوند) سخن گفت و تعین اجتماعی این معرفت های حقوقی را یکسـان ندانسـت ؛ زیـرا موضـوع ، روش ، جهت گیری تاریخی، سبک بیانی، منشأ جامعه شناختی، کارکرد اجتماعی و ممثل انسـانی و حـاملان این معرفت ها یکسان نیستند و منظومه معرفت های پایـه کـه ایـن معرفـت هـای حقـوقی را ایجـاد میکنند، نیز به یک ترتیب نیست و در این نوشتار با تعبیرهای قانونگذارانـه ، دادرسـانه ، تعلیمـی و اندیشمندانه به روش و کـارکرد ویـژة هـر یـک از آن هـا اشـاره کـرده ایـم .