چکیده:
شوقی و بهار دو شاعر برجستۀ معاصرند که به سبب داشتن ویژگیهای مشابهی چون همزمانبودن، مسلمانبودن، زیستن در هنگامۀ استبداد سیاسی، درگیری با کشورهای استعمارگر، آزادیخواهی، داشتن مبارزات انقلابی، و تحمل تبعید و زندان، از نظر فکری و ادبی بسیار به هم نزدیکاند. این مشابهت به حدی است که بهرغم بیخبری این دو شاعر از یکدیگر و اینکه هیچ نام و نشانی از یکی در دیوان دیگری بهچشم نمیخورد، روح مشترکشان آنها را کاملا آشنا جلوه میدهد. دو روحی که در سایۀ تربیت اسلامی بالیدهاند و بهکمال رسیدهاند. بررسی تطبیقی اشعار این دو شاعر نشان میدهد که میهندوستی و عشق به وطن از جلوههای بارز اندیشۀ آنهاست. بازتاب این وطندوستی در اشعار ایشان آنچنان گسترده است که به عنصری سبکساز و تعیینکننده در سطح محتوایی و زبانی شعر آنها تبدیل شده است. نگارندگان در این پژوهش کوشیدهاند با یافتن نقاط تلاقی اندیشۀ این دو شاعر در عرصۀ ملیگرایی (ناسیونالیسم)، از خلال اشعار و اندیشههای آنها، به تطبیق این رویکرد بهمثابة یکی از رهیافتهای فکری عصر حاضر بپردازند. در پایان نتایج بهدست آمده در اختیار علاقهمندان قرار گرفته است.
خلاصه ماشینی:
"بـه نظر او این چشمه را مردی باید مصلح تا آلودگی ها را به بازوی توانمنـد خـویش بـردارد و روشنی و نور را به ارمغان آورد: ایران بود آن چشمۀ صافی کـه بـه تـدریج بگرفتـه لجـن تـا گلـو و زیـر ذقـن را کو مـرد دلیـری کـه بـه بـازوی توانمنـد بزداید از این چشمه ، گل و لای و لجن را (همان : ٧٧٨) او با به تصویرکشیدن چشمان خونبار مـادر وطـن ، کـه در انتظـار فرزنـدانی اسـت کـه بپاخیزند و دوران خوش گذشته را زنده کنند، به دنبـال ایجـاد انگیـزه و پویـایی در جوانـان کشور و تقویت روحیه و نشاط انقلابی در ایشان است : دو چشم مام وطن ز آفتاب و مه سوی ماست وزین دو دیده بـه مـا کسـوت و طعـام دهـد ز چشم مام وطن خـون چکـد بـر ایـن آفـاق که سرخی شفقش جلـوه صـبح و شـام دهـد بــه مــا خطــاب کنــد بــا دو دیــدة خونبــار که کیست آن که به من خون خویش وام دهد؟ بـــه روی ســـینه بپـــرورده ام جوانـــان را کـه داد مـن ز شـما نـو خطـان کـدام دهـد؟ (همان : ٥٦٨) از سوی دیگر شوقی نیز با دیدن پیشرفت و رشد روز افزون کشورهای غربی از جوانان کشورش و فرزندان خود می خواهد به پاخیزند و آرزو مـی کنـد کـه روزی آن هـا را در اوج عظمت و بزرگی ببیند و اوضاع به گونه ای دیگرگون شود که همگان اذعـان کننـد کـه مصـر دوباره به دورة عظمت و اقتدار خویش باز گشته است ."