چکیده:
ازنظر یونگ بین رؤیا، اساطیر، ادبیات، و بهطور کلی هنر رابطۀ بسیار نزدیکی برقرار است. او از بازتافتن نمادهای اساطیری و صورتهای ازلی در رؤیا و آفرینشهای ادبی و هنری سخن گفت؛ زیرا صور مثالی در هنر و ادبیات هم خود را مانند رؤیا نشان میدهند. مرزباننامه از متون نثر ادبیات کلاسیک ایران است که «صور مثالی» در آن، در قالب حکایتهای اخلاقی و اساطیری بروز کرده است. در پژوهش حاضر، کهنالگویهای مهمی چون «خود»، «مادر مثالی»، «پیر دانا»، «ولادت مجدد»، «آنیما» و «پرسونا» در حکایت «جولاهه با مار» از باب هشتم مرزباننامه، بررسی شد و نتیجه گرفته شد که مرد جولاهه، نماد «من» یا «پرسونا» است که از طریق همسرش، که نماد نیمۀ مادینۀ ناخودآگاه (آنیمای) اوست، بهسوی «خودشناسی» سوق داده میشود و با راهنمایی مار (نماد «پیر فرزانه») به شناخت خود و «فردیت» میرسد. محتوای خوابهای پادشاه، بیانگر تضاد و ناسازگاری عناصر روان مرد ازجمله «سایه» و «پرسونا» است که با فراخوان خود و راهنمایی «پیر»، به سازگاری و تکامل منجر میشود. درکل، حکایت «جولاهه با مار» بیانگر نوعی فرایند «فردیت» و تجلی منویات پنهان ناخودآگاه جمعی است که در مرزباننامه، بهصورت ناخودآگاه نمایان شدهاست.
خلاصه ماشینی:
در پژوهش حاضر، کهن الگـوی هـای مهمـی چـون «خـود»، «مـادر مثالی »، «پیر دانا»، «ولادت مجدد»، «آنیما» و «پرسونا» در حکایـت «جولاهـه بـا مار» از باب هشتم مرزباننامه ، بررسی شد و نتیجه گرفته شد که مـرد جولاهـه ، نماد «من » یا «پرسونا» اسـت کـه از طریـق همسـرش ، کـه نمـاد نیمـة مادینـة ناخودآگاه (آنیمای ) اوست ، به سـوی «خودشناسـی » سـوق داده مـی شـود و بـا راهنمایی مار (نماد «پیر فرزانه ») به شناخت خود و «فردیت » می رسد.
پژوهش هایی از قبیل «تحلیل روان شناختی سـه قطـره خـون » از محمـد صـنعتی ، «تحلیـل اسطورة قهرمان در داستان ضحاک و فریدون » از محمدرضا امینی ، «تحلیل داستان سـیاوش بر پایة نظریات یونگ » از ابراهیم اقبالی و دیگران ، «بررسی و تحلیـل چیسـتی و چگـونگی ظهور کهن الگوی آنیما و آنیموس در شعر طاهره صفارزاده » از عبدالرضا سـیف و دیگـران ، «مقایسة تطبیقی سیر کمال جویی در عرفان و روان شناسی یونـگ » از میربـاقری و جعفـری ، «تحلیل کهن الگویی داستان جایی دیگر از گلـی ترقـی » از حـدادی و درودگریـان ، «فراینـد فردیت در شاهنامه با تکیه بر نقش رستم » از تسلیمی و میرمیران ، «بررسی کهن الگوی آنیمـا در شعر اخوان ثالث » از مدرسی و ریحانی نیا در راستای این نوع نقد صورت گرفته اسـت .
این فرایند در حکایت فوق به ایـن صـورت نشـان داده شده است که زن مرد را به دربار پادشاه (نماد «خود») به منزلة معبر خواب معرفی مـی کنـد و سبب نوعی تحول در زندگی و روان او می شود و به ولادت مجدد وی می انجامد.