چکیده:
در بینش ملاصدرا، وجود حقیقتی منحصر و مختص به ذات الهی است؛ اگرچه ملاصدرا بر وحدت وجود تکیه کرده است، کثرت را نیز قبول و توجیه کرده است. به بیان وی عالم هستی با تمام مظاهر و مراتبش و با این گستردگی چیزی جز تجلی الهی و ظهور جمال و جلال ربانی نیست. حال اگر در عالم هستی تحقق چیز دیگری به جز یک وجود اصالت ندارد، چگونه این عالم هستی با این همه کثرات را میتوان تبیین کرد؟ ملاصدرا جهت تبیین کثرات عالم، داعیهدار اثبات عقلانی نظریة وحدت شخصی وجود است. تمامی مکاتب فلسفی حوزة اندیشة اسلامی نیز به نوعی مجبور به پذیرش این دیدگاه شدهاند؛ لیکن این پذیرش مستلزم سه لازمة فلسفی و کلامی است: نفی علیت، همهخداانگاری، و پذیرفتن جبر و نفی اختیار. از همین رو به باور نگارنده، نظریة یادشده به لحاظ تفکر دینی مردود است. برای اثبات، ابتدا مبانی فلسفیای که نظریة وحدت شخصی وجود بر آنها مبتنی است بیان میشود و سپس انتقادات وارده مطرح میشوند تا از این رهگذر اثبات شود که سخن از نظریة وحدت شخصی وجود با باورهای اعتقادی و بدیهیات عقلی سازگار نیست و نظریهای قابل انکار است
خلاصه ماشینی:
برای اثبات ، ابتدا مبانی فلسفی ای که نظریة وحدت شخصی وجود بر آن هـا مبتنی است بیان می شود و سپس انتقـادات وارده مطـرح مـی شـوند تـا از ایـن ره گذر اثبات شود که سـخن از نظریـة وحـدت شخصـی وجـود بـا باورهـای اعتقادی و بدیهیات عقلی سازگار نیست و نظریه ای قابل انکار است .
٣. ٢ تشکیک وجود مسئلة تشکیک وجود، یکی از پایه ای ترین و کاربردی ترین اصول فلسفی ملاصـدرا اسـت ، وی در این باره می گوید: اکنون که متقاعد شدید وجود یک واقعیت است که نه جنس (منطقی ) و نه فصل (منطقی ) دارد و به نحو یک سانی در همة اشیا وجود دارد و موارد ظهـور او و نـه تنهـا ذاتـا بلکـه از جهت هویاتشان تفاوتی با هم ندارند و هویات آن ها عین ذات آن ها است ، باید بتوانید این نتیجه را دریافت کنید که این موارد وجود که ذاتا یک سان هستند در همان زمان و طبیعـت با هم دیگر از جهت تقدم و تأخر، کامل و ناقص بودن و قـوی و ضـعیف بـودن متفـاوت هستند (ملاصدرا، ١٩٨١: ١/ ٤٣٢-٤٣٣) پس ملاک تشخیص تشکیکی بودن یک حقیقت آن اسـت کـه افـراد منـدرج تحـت آن حقیقت مابه الاختلاف و مابه الاشتراکشان در همان حقیقت واحد باشـد چنـین امـری قطعـا تشکیکی خواهد بود ملاصدرا نیز در عبارت یادشـده درصـدد اسـت توضـیح دهـد افـراد حقیقت وجود وجه تمایز و وجه اختلافشان صرفا در حقیقت وجود است و از همـین جـا نتیجه می گیرد وجود حقیقتی مشکک است بدین معنا که وجـود واقعیـت وسـیع و بسـیط شمرده می شود و این واقعیت دارای مراتبی است که بالاترین آن مرتبه بـه بـاری تعـالی یـا واجب الوجود متعلق است و مراتب بی شمار دیگری نیز هست که هر یک از آن ها، به لحاظ شدت یا ضعفی که دارد از مراتب دیگر متمایز است و لذا وجود در اشیا آن گونه است کـه مابه الاتفاق عین مابه الاختلاف است .