چکیده:
به عقیدة بسیاری از صاحبنظران، پیدایی نوع ادبی رمان مستلزم شیوة خاصی از انسانشناسی و نگاه به عالم است که جز در تمدن مدرن امکان ظهور نداشته است. رمان، بهویژه رمان رئالیستی، نوعی ادبی است که با انسان منفرد و امکانات فراروی او برای مواجهة با مسائل و معضلات دنیای مدرن سروکار دارد. در میان داستانهای قرآنی، قصة یوسف پیامبر (ع) بسیاری از شاخصههای رمان را دارد و برخی پژوهشها به تحلیل این شباهت و حمل کردن گونة رمان بر داستان یوسف پرداختهاند. در این مقاله استدلال شده که علیرغم حضور عناصری چند از نوع ادبی رمان، همچون مکان، گفتگو، مسئلة من و توصیفات رئالیستی در قصة یوسف، این داستان به دلیل حضور خدا و عدم تنهایی انسان، تفاوت جوهری با رمان دارد. چارچوب نظری ما نظریة رمان گئورگ لوکاچ است و به فراخور نیاز استناداتی از نویسندگان و منتقدان ادبی آوردهایم.
خلاصه ماشینی:
در ایـن مقالـه استدلال شده که علیرغم حضور عناصری چند از نوع ادبی رمان ، همچون مکان ، گفتگو، مسـئلۀ مـن و توصیفات رئالیستی در قصۀ یوسف ، این داستان به دلیل حضور خدا و عدم تنهایی انسان ، تفاوت جوهری با رمان دارد.
با توضـیح پـیش گفتـه ، پـژوهش حاضـر متکفـل پاسخ به این پرسش است که «آیا میتوان علیرغم وجوه تشابه بـین قصـۀ یوسـف و ژانـر ادبـی رمان ، داستان یوسف را نوعی رمان دانست ؟» رویکرد نظری ما در این تحقیق ، چارچوب کلی نظریۀ رمـان لوکـاچ اسـت .
مثلا اگر بنا بود دو یا چند بازآفرینی نگاشته شده مبتنی بـر قصـۀ قرآنـی یوسـف بررسی شوند، یا روایت قرآنی و روایت توراتی یوسف مقایسه شود، چنین روشـی قابـل اسـتفاده بود، اما برای منظور این مقاله که صرفا برجسته کردن وجوه آشکار داستان قرآنی یوسف اسـت ، چندان کاربردی ندارد.
برخی به این خصایص مواردی دیگر را نیز افزوده اند که از جملۀ آنها میتوان به مـوارد زیـر اشاره کرد: جنبۀ زندگینامه ای داشتن رمان ، زبان شسته و رفته و خالی از کـلام پـردازی، بـازی زبانی (به این معنا که زبان نوشته به گونه ای باشد که خواننده به فهم جوانـب موضـوع رهنمـون شود، بدون اینکه اطلاعـاتی پـیش از موعـد بـه او داده شـود) (محمودیـان ، ١٣٨٢: ١١٣-٣٧)، پرداختن به مسئله و معمای «من »، یعنـی حـدود امکانـات بشـری (کونـدرا، ١٣٨٣: ٦٩)، عـدم حضور خدا و تنهایی انسان (لوکاچ ، ١٩٧٤: ٨٨ و دیگر مواضع ).
به هر ترتیب ، علیرغم اینکه رمان ژانری غربی و مدرن است ، چندان گزاف نیست اگر بسیاری از عناصر قصۀ یوسف در قرآن را جدایی کامل از اسطوره ، حماسه یا انواع دیگر ادبی پیش از رمـان بدانیم .