چکیده:
این مقاله با استفاده از روش توصیفی ـ تحلیلی ضمن برشمردن برخی از ویژگی های عمده هنر عامه به بررسی نقش و جایگاه سبک در آن می پردازد. هنر عامه به مثابه آیینه ای رو به فرهنگ عمومی، پیشینه تاریخی، آرمان ها و آرزوهای یک جامعه است. ویژگی هایی مانند جمعی بودن، ساختار ساده، احساسات گرایی، روایت گری، و توانایی برقراری ارتباط با لایه های مختلف اجتماعی، باعث می شود تا هنر عامه ضمن برقراری یک زمینه ارتباطی قوی، پیوند تاریخی، اجتماعی و فرهنگی محکمی بین اقشار گوناگون یک جامعه به وجود آورد. از این رو سبک که در برگیرنده جهان بینی فردی هنرمند است، بنا به ماهیت اجتماعی و فرهنگی هنرهای عامه، بیش از اینکه امری فردی و شخصی باشد مقوله ای عام است که تابع مولفه¬های عمیق اجتماعی و فرهنگی جامعه قرار می گیرد. البته این به این معنی نیست که در هنرهای عامه هنرمند استقلال سبک ندارد، هنرمند می تواند تا آن جا که مبانی اصلی فرهنگی و زیبایی شناختی جامعه به او اجازه می دهد، سبک شخصی و هویت هنری فردی خود را در اثر هنری به جا بگذارد.
A Study of the Concept of Style and its Role in Folk Art Using descriptive _ analytical methodology, the present paper aims at studying some of the major features of folk art in order to examine the role of style in the genre. Folk art serves as a reflection of the folk culture, historical background, aspiration as well as expectations of a society. Simple structure, sentimentalism, narration and the ability of the genre to communicate are the contributing features of folk art to the development of strong historical, social and cultural ties among different classes of a society. Besides displaying the personal taste of the folk artist, style as the context for their ideology, enjoys profoundly rooted publicity within a social culture due to the socio-cultural nature of the art. It goes without saying that the folk artist is free to develop their independent style as well as to produce artistic creativity within cultural and aesthetic principles of their society.
خلاصه ماشینی:
پرسش اصلی مقاله این است: هنرمند عامه که اثرش تابع مستقیم سلیقة مخاطبان انبوه خود و مؤلفههای عمیق اجتماعی و فرهنگی جامعه قرار دارد، تا چه اندازه میتواند جهانبینی شخصی خود را در قالب سبک هنری بیان کند؟ نتیجة بررسی پس از مقایسة سه اثر از نقاشی خیالینگاری بهعنوان یکی از اصیلترین آثار هنری عامه ایران نشان میدهد که هرچند آثار هنری عامه تابع خاستگاهها و مؤلفههای عمیق اجتماعی و فرهنگ تاریخی خود هستند اما هنرمند عامه میتواند تا آنجا که مبانی اصلی فرهنگی و زیباییشناختی جامعه به او اجازه میدهد، سبک شخصی و هویت هنری منحصربهفرد خود را در اثر هنری بهجا گذارد.
فرایند شکلگیری و ارائة آثار هنری آنچنان با بطن جامعه تنیده است که برخی از اندیشمندان حوزة جامعهشناسی هنر مانند آرنولد هاوزر<FootNote No="57" Text=" Arnold Hauser"/> (1978ـ1892) اعتقاد دارند علیرغم اینکه بسیاری از ساختهای فرهنگی، اعم از دین و دیگر باورها، مباحث عقلی مانند فلسفه و علم، وابستگی زیادی به منشأ اجتماعی خود دارند اما در این میان «هنر، نسبت به دیگر ساختهای فرهنگی بیشتر تحت تأثیر عامل اجتماعی قرار دارد.
حال با توجه به تعاریف و نقشی که جایگاه هنرهای عامه بهعنوان هنرهایی آمیخته با روح جمعی و مبانی فرهنگی جامعه دارند، سبک هنری و بهویژه سبک شخصی هنرمند میتواند واجد چه ویژگیها و ارزشهایی باشد؟ مطابق با معیارهای فرهنگ جدید هنر و زیباییشناسی، تعریف سبک نوعی رویکرد فردی نسبت به اثر هنری در جهت انتخاب موضوع، شیوة اجرا، جهانبینی و احساس و افکار شخص هنرمند است، در رویکردهای زیباییشناختی جدید، هنر امری است محسوس که لذت زیباییشناسانه مطابق با خوشایند حواس تولید میکند، اثر هنری نوعی محرک ذوقی است که فارغ از هرگونه تعهد، سود و مفهومی، صرفا برانگیزندة نوعی واکنش احساس زیباییشناسانه است، بنابراین غایت اثر هنری فارغ از معنا و تعهد، در زیبایی اثر خلاصه میشود، بنیان این نگرش بیش از همه در فلسفة زیباییشناختی امانوئل کانت<FootNote No="61" Text=" Immanuel Kant"/> (1804ـ1724) ریشه دارد.