چکیده:
مرگ برای موجودات زنده همچون حیوانات و انسان ها با جداشدن نفس از بـدن مادی تحقق می یابد. در این حالت بدن از کار و فعالیت باز می ماند و بـه تـدریج فاسد می شود. روشن است که نفس حیوانی بعد از جدایی از بدن بقا نـدارد و آن نیز از بین می رود. اما نفس انسان با توجه به تجـرد ذاتـی کـه دارد بـه بقـای خـود ادامه می دهد، در این دنیـا زنـدگی برزخـی دارد و در قیامـت بـه حیـات جاودانـه دست می یابد. حال سوال مهم و اساسی این است که مرگ چگونه و چـرا اتفـاق می افتد؟ در واقع ، برای نفس چه اتفاقی می افتد که از بدن جدا می شود؟ آیا نفس برای رسیدن به تکامل و بی نیازی از بدن از آن جدا مـی شـود یـا چـون بـدن تـوان همراهی با نفس را ندارد، نفس مجبور به جدایی از آن می گردد؟ نظر مشهور بـین اندیشمندان دیدگاه دوم است ، در حالی که ملاصدرا و پیروانش برآن اند که نفس پس از سیر تکامل خود دیگر به بدن نیاز ندارد، از این رو از بدن جدا می شود. در
Death of organisms such as animals and human beings is realized with the separation of the soul from the physical body. In this state، the body stops working and gradually becomes corrupted. It is clear that the animal soul after its separation from the body، dose not survive and disappears. But the human soul due to its essential immateriality continues its survival. It has an intermediate life in this world and an eternal life in the resurrection. However، the main question is how and why death occurs? In fact، what happens to the soul that it becomes separated from the body? Is it because of its evolution and becomes self-sufficient، or because the body can not accompany the soul and is being forced to separate? The second view is famous one among scholars، while Mulla Sadra and his followers believe that the reason of the separation of the soul from the body is its perfection and self-sufficient. In this article we want to criticize the view of Mulla Sadra and ask questions that it seems they cannot be answered in his view.
خلاصه ماشینی:
"حال سؤال مهم و اساسی این است که مرگ چگونه و چـرا اتفـاق می افتد؟ در واقع ، برای نفس چه اتفاقی می افتد که از بدن جدا می شود؟ آیا نفس برای رسیدن به تکامل و بی نیازی از بدن از آن جدا مـی شـود یـا چـون بـدن تـوان همراهی با نفس را ندارد، نفس مجبور به جدایی از آن می گردد؟ نظر مشهور بـین اندیشمندان دیدگاه دوم است ، در حالی که ملاصدرا و پیروانش برآن اند که نفس پس از سیر تکامل خود دیگر به بدن نیاز ندارد، از این رو از بدن جدا می شود.
طبق اعتقاد شیعه تمامی ائمه و معصومان ع از نور واحدند، اما چرا یکی زودتر از دنیا رفته و دیگری عمر طولانی تری داشته اسـت ؟ اگر دشمنان دسیسه نمی کردند و ایشان را به شهادت نمـی رسـاندند، بـاز هـم ایـشان در همان عمر کوتاه از دنیا می رفتند؟ آیا تفاوت عمر ایـشان از آن روسـت کـه نفسـشان بـه تکامل نرسیده است ؟ علی ع در نهج البلاغه در خطبۀ معروف متقین دربارٔە پرهیزگاران می فرماید: «ولو لا الأجل الذی کتب الله علیهم لم تستقر أرواحهم فی أجسادهم طرفة عین شـوقا إلی الثواب وخوفا مـن العقـاب » (خطبـۀ ١٩٣، ٣٠٣)؛ اگـر مـدت عمـری کـه خداونـد برایشان مقرر داشته ، نبود، به سبب شوقی که به پاداش نیک و بیمی که از عـذاب روز بازپسین دارند، چشم بر هم زدنی جان هایشان در بدن هایشان قرار نمیگرفت ."