چکیده:
در این جستار ابعاد جامعة چهاربعدی (خداوند، انسان، زمین، و پیوند) مدنظر قرار گرفته است. در درجة اول، خداوند سبحان است که دارای اثرگذاری حتمی و قطعی در همة حوزههای معرفت است. دربارة اعمال اختیاری انسان، البته ارادة تکوینی الهی، از مسیر ارادة انسان میگذرد. در درجة دوم اثرگذاری، انسان قرار دارد که ارادة انسانی در این میان شاخص است. در درجة سوم، باید از موجودات غیبی همچون فرشتگان یاد کرد که مأموران خدای سبحاناند. شیطان (و اعوان و انصارش) نیز در همة اوقاتی که دربارة خدا، خود، طبیعت، و دیگران میاندیشیم میکوشند تا گونهای انحراف در آن ایجاد کنند. در مرتبة چهارم، اثرگذاری عوامل طبیعی و نیز اجتماعی (مبتنی بر پیوندهای انسان) قرار دارند. همة اثرگذاریهای مزبور در سایة احاطه و حضور باریتعالی صورت میگیرد و همة عوامل یادشده پرتوی از وجود حضرت حق هستند: «والله من ورائهم محیط» (بروج: ۲۰)؛ و خدا از هر سو برایشان محیط است.
The present paper studies the dimensions of the four-dimension society (God، man، earth and relationship). In the first place، it is Glorified God who exerts definite and absolute influence on all domains of knowledge. Of course، with regard to man's acts of will the divine genetic will passes through man’s will. In the second place، it is the man who exerts influence، with his considerable human will power. In the third place، hidden creatures like angels should be mentioned، who are the Glorified God’s agents. Satan (and his followers) also try to make a kind of deviation in our thinking when we think about God، self، nature and others. In the fourth place، natural and social factors (based on man’s relationships) exert influence. All these influences are exerted in the light of God’s encompassment and presence and all these factors are a gleam of God’s existence: “and Allah encompasses them on every side” (Chapter 85: verse 20).
خلاصه ماشینی:
"به نظر می رسد این سخن دربارة غرایز و میل ها نیز صادق باشد؛ زیرا با اینکه اصل گرایش های مختلف انسانی و حیوانی در ذات انسان سرشته شده است، جامعه می تواند در نحوه، میزان، تقدیم و تأخیر بروز آنها دخالت کند و با راهکارهایی که در اختیار دارد (مانند تعلیم و تربیت و تشویق و تنبیه ها)، افراد مجموعة خود را از طریق جامعه پذیری چنان بار آورد که همانند دیگر افراد جامعه شوند.
د) عامل مسلط چهارمین مؤلفه از مؤلفه های پنج گانة تعین، به این امر می پردازد که عامل مسلط بر شخصیت انسان، و اندیشه و خلق و خوی او چیست؟ آیا عامل بیرونی بر وی حاکم است و روحیه و اندیشة وی را تعیین می کند یا عاملی درونی؟ از مجموعة سخنان علامه طباطبائی بدین نتیجه می رسیم که، از سویی انسان دارای درون مایه ای فطری است، و به موجب آن، همة افراد انسان، مجموعه ای از شناخت های بدیهی در اختیار دارند که آن شناخت ها خود- معیارند و می توانند معیار صدق دیگر شناخت ها نیز قرار گیرند؛ بدین ترتیب، به نظر می رسد که مسئلة نسبیت شناخت ها به گونه ای مطلوب برطرف شده است، و از این رو طرح نسبیت، دیگر بی وجه خواهد بود و تفاوت در عواملی مانند جغرافیا، نژاد، روابط اجتماعی و..."