نویسنده: پارسا، مهدی؛
زمستان 1384 و بهار 1385 - شماره 14 و 15 (20 صفحه - از 32 تا 51)
"پس از پذیرش اصل علیت جای این سؤال هست که معلوم از چه جهت و از کدام زاویهء دید نیازمند به علت است؟چه خصوصیت و یا صفاتی در معلول سبب نیازمندی او به علت میشود؟ در پاسخ به این سؤال چندین نظریه مطرح شده است: احتیاج به علت: از دسته عرفا که طرفدار وحدت وجودند و از عده معدودی که تصور علیت و معلولیت برای آنها به صورت امری محال و ممتنع جلوه کرده بگذریم سایر مکاتب همه طرفدار قانون علیت هستند. مطابق این نظریه علت احتیاج به علت ماهیت داشتن است و هر چیزی که ماهیت دارد و وجودی و ذاتش یعنی ماهیتش غیر از وجود واقعیاش میباشد نیازمند به علت است خواه آنکه آن موجود حادث باشد یا قدیم. رابطهء علت و معلول: حکما و متکلمین که تاکنون از علیت احتیاج به علت بحث میکردند هر دستهای معلول را چیزی و احتیاج معلول را چیز دیگر و علت احتیاج را چیز سومی فرض میکردن ولی ابتدا برای بیان نظریه فقر وجودی باید ببینیم که آیا واقعا اینگونه است یا نه؟به طور کلی رابطهء علت و معلول را به دو گونه میتوان در نظر گرفت: الف)معلول دارای هویت و ماهیتی مستقل از علتش باشد و در مرحلهء بعد نوعی ارتباط و وابستگی بین او و علتش برقرار شود به گونهای که یکی نیازمند به دیکری باشد با این فرض مضاف و مضافالیه هر کدام قبل از اضافه دارای استقلال هستند و واقعیتی مخصوص به خود دارند."
- دریافت فایل ارجاع :
(پژوهیار,
,
,
)