چکیده:
دستیابی به عرضه باثبات مواد غذایی و تامین امنین غذایی جامعه یکی از بهترین اولویتهای راهبردی ملی،با توجه به سند چشمانداز بیست ساله کشور است که باید با رویکردی نو مورد توجه قرار گیرد.در اینمقاله سعی شده است متغیرهای مهم و مؤثر بر عرضه باثبات مواد غذایی،روابط حاکم میان آنها و بردار ویژه ارجحیت آنها با استفاده از روشها و تکنیکهای تصمیمگیری چند شاخصه (MADM) با ساختاری ردهای در سه سطح "گسترش عرضه باثبات مواد غذایی،با تکیه بر تولید از منابع داخلی به عنوان رکن اصلی امنیت غذایی(هدف تصمیمگیری)"،عوامل مؤثر بر عرضه مواد غذایی براساس نتایج مطالعات امنیت غذایی در سطح بین الملل شامل جمعیت،تولیدات،قیمت،صادرات و واردات و درآمد ملی"و"متغیرهای مؤثر بر عرضه باثبات مواد غذایی شامل محیط تولید (اقلیم و خاک)،فنآوری،اقتصاد تولید،الگوی تولید،ساختار تولید و الگوی مصرف"که از یافتههای این پژوهش است،تعیین گردد.در این تحقیق،از تکنیک AHP برای تعیین بردار ارجحیت متغیرها با توجه به ماتریسهای مقایسات زوجی مراحل مختلف استفاده شده است.همچنین در هر مرحله،شاخص سازگاری به منظور اعتبار نتایج محاسبه شده است.
خلاصه ماشینی:
"مثلا جان فریدمن پس از بررسی مناطق کلانشهری جهان و بویژه نمونههای آسیایی آن سه چالش عمدهء آنها را به این شرح استنتاج میکند(به نقل از (Scott,:2001 : 1)ضرورت استقرار یک چارچوب نهادی و سیستم حکومتی کارآمد 2)پایداری در مدیریت تحولات شهری 3)برنامهریزی مشارکتی سیموندز و همکارانش نیز پس از بررسی یازده شهر-منطقهء جهانی به این نتیجه میرسند که فرآیند و حتی فرم سازمان فضایی مناطق کلانشهری تحت تاثیر دو عامل و قید معین شکل اختصاصی و محلی پیدا میکنند:عوامل کالبدی مربوط به بستر طبیعی و عوامل سیاسی و به عبارت دقیقتر فرهنگ حکمرانی رایج در هر منطقهء کلانشهری (and Hack,2000:260-261 Simmonds) .
خلاصهای از این الزامات را به شرح زیر میتوان خلاصه و طبقهبندی کرد:الف)تغییرات و الزامات نهادی(محتوایی) -پذیرش و حرکت به سمت نظام باز،کثرتگرا و مدنی از طریق تقسیم و انتقال قدرت سیاسی -توسعهگرایی مبتنی بر انسان محوری و پایداری اجتماعی،اقتصادی و زیستمحیطی -مشارکتجویی شهروندان و مشارکتپذیری سازمانها و مسئولان رسمی -کارآیی و اثربخشی کلیت منطقهء کلانشهری و اجزای عملکردی و جغرافیایی آن -اتخاذ راهبرد تمرکززدایی در سطح ملی و تمرکز در سطح منطقهء کلانشهری (صرافی 50-41:1378)در چارچوب یک سازمان سیاسی و اقتصادی و فضایی مبتنی بر منطقه (region based) ب)تغییرات و الزامات سازمانی(رویهای) -استقرار نظام مدیریت کلانشهری چند سطحی با مسئولیتها و اختیارات روشن در لایههای مختلف برمبنای مفاهیم و روابط بین سازمانی و میان قلمرویی و انسجام عمودی و افقی -استقرار نظام برنامهریزی راهبردی چند سطحی برمبنای پذیرش هویت و عملکرد مستقل و در عین حال هماهنگ قلروهای مختلف درون منطقهء کلانشهری -ایجاد ظرفیتهای سازمانی لازم برای پذیرش مشارکت و مداخلهء موثر نهادهای مردمی غیر دولتی و داوطلب در تصمیمسازی و تصمیمگیری."