چکیده:
در این پژوهش ضمن معرفی رویکرد قابلیت، تلاش شده است تا برد نافذ شاخصهای توسعه قابلیتهای انسانی بر اساس دستورالعملهای نامه 53 نهجالبلاغه که بردی فرازمانی دارد مدنظر قرار بگیرد. در این پژوهش، جهت گردآوری دادهها، متن گرانمایه این نامه با استفاده از روش تحلیل تم مورد تحلیل و کدگذاری قرار گرفت. نتایج حاصل از این پژوهش مشتمل بر دوازده تم فرعی در باب فلسفه حکومت، عاملیت انسانی مردم، مقام خلیفهاللهی انسان، اصلاح امور مردم به مثابه حق صریح آنان، تعدد ذینفعان، انگیزه، احترام به اختیار مثبت، عدالتخواهی، انصافجویی، توسعه سلامت و فرصتهای اقتصادی، توسعه فرصتهای حمایتی و آبادسازی و اصلاح بلاد و شهرها و پنج تم اصلی دال بر پدیده محوری توسعه قابلیتهای انسانی، شرایط علی توسعه این قابلیتها، شرایط میانجی توسعه این قابلیتها، شرایط زمینهای توسعه این قابلیتها و پیامد نهایی توسعه این قابلیتها بود. در نهایت با استفاده از تمهای اصلی و فرعی، چارچوبی جهت توسعه رویکرد قابلیتهای انسانی ارائه شد.
خلاصه ماشینی:
از این منظر، توسعه عبارت است از فراگرد توسعة انتخاب های انسانی در فضای اجتماعی قابلیت زا، برای دستیابی بـه زنـدگی بهتر (غفاری و امیدی ، ١٣٨٨: ١٢٦).
تنوع نگرش به انسان در نظریه های توسعه دورة تاریخی جایگاه انسان نظریه پردازمشهور بحث تأکیدشده / تأکیدبر انسان به منزلة آدام اسمیت انسان به مثابه ابزار توسعه آرای اقتصادی نیروی کار / اولیه تأکیدبر انسان به منزلة نیروی انسان به مثابه ابزار ارزشمند کارل مارکس ، جوزف شومپیتر انسانی توسعه و تولید / از دهة ١٩٥٠تا شناسایی واهمیت یافتن تئودور شولتز انسان به مثابه سرمایة توسعه ١٩٨٠ سرمایه انسانی / توسعة انسانی به منزلة هدف محبوب الحق انسان به مثابه هدف توسعه توسعه از دهة ١٩٨٠ به بعد باورمندی به ضرورت افزایش آمارتیا سن ، مارتا نوزبام توسعه به مثابه آزادی به منزلة قابلیت های انسانی به مثابه راه هدف انسان رسیدن به توسعه براساس : محمودی ، ١٣٨٥ در این پژوهش ، تلاش شده است تا با مراجعه به نهج البلاغه ، امکان تعریف اهداف توسعه در پرتو رویکردی اسلامی فراهم آید و مراتب سازگاری رویکرد قابلیت با آرمان های جامعة اسـلامی ارزیابی شود.
ادعای اساسی رویکرد قابلیت این است که ارزیابی رفاه یا کیفیت زندگی یک شخص و قضاوت دربارة برابری و عدالت و یـا سـطح توسعة جوامع و کشورها، اصولا نباید برمبنای کارکردها و منابع (در حالت عینی ) و یا سودمندی و رضایت (در حالت ذهنی ) شخص باشد، بلکه باید برمبنای فرصت هایی اثربخش باشد که مردم بر آن مبنا، زندگی خویش را ارزشمند تلقی می کنند، زیرا کارکردها ممکن است بر اثـر اجبـار (بـرای مثال در محیط زندان ) رخ بدهند؛ منابع نیز اگـر فـرد قابلیـت اسـتفاده از آن هـا را نداشـته باشـد، غیرضروری اند و ممکن است سودمندی آن ها به وسیلة شخصیت ها یا ترجیح های سـازگاریافته بـا شرایط زندگی تحریف شوند.