چکیده:
در نهجالبلاغه، دنیا زیاد مورد نکوهش قرار گرفته، به گونهای که ممکن است چنین برداشت شود که دنیا مایه درد سر و پدیده زشتی است که موجب فریب و گمراهی انسان میشود؛ اما واقعیت آن است که اولا، حضرت علی علیهالسلام در کنار نکوهش دنیا، گاه آن را تحسین کردهاند. در واقع، این دلبستگیها و تعلّقات روحی به دنیا است که پیامدهای ناگوار و تبعات سوئی به دنبال دارد و همینها مورد مذمّت قرار گرفته است. ثانیا، مخاطب حضرت علی علیهالسلام قاسطین، ناکثین و مارقین هستند و آن حضرت از نوع نگرش آنها نسبت به دنیا بیزار و متنفّرند و دید آنها را نسبت به دنیا مورد سرزنش قرار میدهند.
خلاصه ماشینی:
"5 در آغاز، ممکن است چنین تصور شود که امام علی علیهالسلام آدمی را به ترک دنیا، تلاش و کوشش، انتظار مرگ، گوشهنشینی و رخوت و سستی دعوت میکند، میل و رغبت به زندگی را در انسان خاموش میکند و او را به صورت شخصیتی سست عنصر تبدیل میکند؛ اما حقیقت امر این است که زهد دنیوی، که مورد سفارش آن حضرت است، به معنای دست برداشتن از کار و کوشش و کنارهگیری و عزلتپیشگی نیست.
حضرت علی علیهالسلام زهد را به قدرت روحی تفسیر میکند، نه به ضعف اقتصادی؛ به این معنا که انسان از ناحیه اخلاقی باید آنقدر قوی و نیرومند باشد که دنیا نتواند او را اسیر و برده خود گرداند.
و آنگاه که عاصمبن زیاد استدلال میکند: پس چرا شما با این لباس خشن و آن غذاهای ناگوار به سرمی برید؟ امام علیهالسلام پاسخ میدهند: وظیفه من چیز دیگری است، خدا بر امامان حق و عدل واجب کرده است که بر خود سخت گیرند و مانند طبقه ضعیف مردم زندگی کنند تا تهیدستی و نداری فقرا قابل تحمل شود و سر از فرمان خدا برنتابند.
یکی از علل عمده نگاه منفی حضرت علی علیهالسلام نسبت به دنیا ناشی از نگرش کسانی است که به اسم خلیفه مسلمانان در میان مردم مطرح بودند، و به تعبیر خود حضرت مانند شتر گرسنهای که به جان گیاه بهاری میافتد، آنها به جان دنیا و اموال مسلمانان تاخته بودند."