چکیده:
مواجهه شیخ مفید با میراث حدیثی امامیه و میزان بهره گیری وی از این میراث در موضوعات کلامی متفاوت است. بررسی و مقایسه آراء کلامی وی با میراث حدیثی امامیه نشان می دهد که شیخ مفید ضمن استفاده و بهره مندی از این میراث گران، رویکردی انتقادی وگزینشی نسبت به کاربست برخی روایات در موضوعات کلامی داشته است. رویکرد انتقادی وی را می توان در موضوعاتی همچون معرفت فطری، عالم ذر و خلقت ارواح مشاهده نمود. در موضوعات یادشده شیخ مفید از قول مشهور در روایات فاصله گرفته و گاه تا مرز انکار آنها پیش رفته است. رویکرد گزینشی وی را می توان در برخی از موضوعات همچون: اراده، جبر و تفویض، استطاعت، قضا و قدر و بدا جست و جو کرد.
The treatment of Mufid with the narrative heritage of Imamis and the extent to which he exploits this heritage with regards to theological issues is varying. An examination and comparison of his theological views with the narrative heritage of Imamis demonstrates that while exploiting this valuable heritage، Mufid also had a critical and selective attitude towards the use of some narrations in theological issues. His critical approach can be seen in issues such as innate knowledge، the world of Zar and the creation of the souls. In such issues Mufid distanced himself away from the well-known views in the narrations and sometimes completely denied them. His selective approach can be seen in such issues as will، determinism (jabr) and volitionalism (tafviz)، Istita’ah، fatalism (qadae)، and bada.
خلاصه ماشینی:
اما شیخ مفید بر خلاف وی معرفت اضطراری (فطری) را قبول ندارد و معرفت را عقلی و اکتسابی دانسته، میگوید: «شناخت خدا اکتسابی است، و چنین است شناخت پیامبرانش و هر چه غایب و نادیدنی باشد و هیچ اضطراری برای شناختن هریک از این چیزها که یاد کردیم نیست» (مفید، 1431(ه): 61).
دلیل شیخ مفید بر تأویل آیۀ فطرت و روایات مرتبط با آن اشکال عقلی است که بر معنای ظاهری آیه وارد است، چون لازمۀ فطری بودن معرفت خدا و اینکه در ابتدای خلقت انسانها به آنان چنین معرفتی عطا شده آن است که نباید در میان انسانها کسی وجود داشته باشد که وجود خداوند را انکار کند، در حالیکه در میان آدمیان کسانی هستند که خداوند را به وحدانیت نمیشناسند و منکر وجود اویند (همان: 61).
نکتهای که اینجا باید مد نظر قرار گیرد این است که آیا در روایات اهل بیت: علاوه بر روایات دال بر معرفت فطری، روایاتی وجود دارد که بتوان از آنها معرفت اکتسابی را استظهار کرد؟ آیا چنین دوگانگی ظاهری در روایات وجود داشته که متکلم- محدثی مانند شیخ مفید قائل به معرفت اکتسابی شده یا خیر؟ در پاسخ به این پرسش مهم میتوان گفت که در سخنان توحیدی اهل بیت: دو دسته از روایات قابل مشاهده است: دستۀ اول احادیث متواتری است که در آنها معروف بودن خدای متعال برای عموم بشر مفروض است و بیانات قرآن و پیامبر9 و اهل بیت: تذکار به خدای شناخته شده تلقی میگردد.