چکیده:
هدف پژوهش حاضر بررسی اثر فرایندی و زیر ساختی مدیریت دانش بر چابکی سازمانی است. روش تحقیق ، توصیفی و طرح پژوهشی همبستگی از نوع مدل یابی معادلات ساختاری است. جامعه آماری شامل کلیهی اعضای هیأت علمی دانشگاه ارومیه میباشد که با استفاده از روش نمونهگیری تصادفی طبقهای 204 نفر به عنوان نمونه آماری جهت مطالعه انتخاب شدند. برای گردآوری دادههای پژوهش از پرسشنامه استفاده شد. دادههای تحقیق پس از جمعآوری با استفاده از نرم افزارهای آماری LISREL, SPSS تحلیل شدند. نتایج نشان داد که : اثر مستقیم بعد فرآیندی مدیریت دانش بر چابک سازی سازمانی (35/0) در سطح 01/0 مثبت و معنیدار است. اثر مستقیم بعد زیرساختی مدیریت دانش بر چابک سازی سازمانی نیز (29/0) در سطح 05/0 مثبت و معنیدار است. هم چنین نتایج نشان داد که بیشترین تأثیرپذیری اقدامات چابکی از عناصر زیر ساختی مدیریت دانش از بعد ماهیت سازمان(شایستگی، فرهنگ سازمانی، طبقهبندی وظایف) و از عناصر فرایندی مدیریت دانش از بعد انتقال و به کارگیری دانش می باشد.
خلاصه ماشینی:
ir استادیار دانشکده علوم انسانی، دانشگاه بوعلی سینا همدان استادیار دانشکده علوم انسانی، دانشگاه بوعلی سینا همدان دانشجوی دکتری مدیریت ، دانشگاه بوعلی سینا همدان مقدمه ابداعات نوآوری گرایش بسیار شدیدی به دانش ، تخصص و تعهدات کارمندان به عنوان ورودیهای کلیدی در فرایند خلق ارزش دارند این در حالی است که سازمانها با نوآوریپذیری بالاتر، در پاسخ به تغییرات محیطی و همچنین گسترش قابلیت های جدید که به آنها برای دستیابی به عملکرد بالاتر کمک می کند، موف تر خواهند شد.
در سالهای اخیر از دانش به عنوان ابزاری برای کاهش فاصله بین کشورهای در حال توسعه و توسعه یافته یاد شده است 1-Dove 2-Levy & Hazzan 3-Becker (حسن زاده، ١٣٨٦).
برای مؤسسات آموزشی مدیریت دانش این گونه تعریف شده است : فرایند سیستماتیک و سازمان یافته خلق و انتشار اطلاعات، انتخاب، خالص سازی و گسترش دانش صریح (آشکار) و ضمنی، برای ایجاد ارزشی منحصر به فرد که میتواند برای مستحکم کردن محیط یادگیری و تدریس مورد استفاده قرار گیرد (٢٠٠٢ ,McNaughton.
,Dess and Picken ;٢٠٠٣ ,Moffett etal) درگیری کارکنان (٢٠٠٣ ,Moffett et al ,٢٠٠١,Ryan and Prybutok) ؛آموزش کارکنان(١٩٩٨ ,Greengard) ؛ کار تیمی قابل اعتماد ( ١٩٩٨ ,Geraint) ؛ قدرت کارکنان (آلریج ، ١٩٩٨) ؛ زیرساخت سیستم های اطلاعاتی (٢٠٠٣ ,King and Zeithalm) ؛ اندازهگیری عملکرد ( (٢٠٠٠ ,Barsky and Marchant ؛ محک زنی (١٩٩٦ , Davis)؛ و ساختار دانش (٢٠٠٢ ,Yang et al) می دانند.
Toward a model of effective knowledge management and direction for future research: Culture, leadership, and CKOs. Journal of Leadership & Organizational Studies,10 (4), 26-43.