چکیده:
حجاب دستوری قرآنی و تکلیفی دینی است که به واسطه ماهیت اجتماعی آن، فراتر از ادای تکلیف فردی توسط دینمداران، هنجاری لازمالاجرا در جامعه دینی محسوب میشود. تتبع در منابع نشان میدهد که زنان در عموم ادوار و جوامع داشتن پوشش را رعایت میکردهاند؛ اما حجاب (به معنای پوشش زن در برابر نامحرم با ملاحظه اعلام شده آن) از احکام تأسیسی اسلام است. از این رو تبیین حدود و ثغور مفهوم حجاب تنها با تکیه بر نصوص و ادله دینی امکانپذیر است. اما شکل آن، بسته به عوامل مختلف، در هر سرزمین تفاوت میکند. این مقاله به بررسی معنای لغوی و اصطلاحی حجاب، مفهوم این واژه در قرآن، رهگیری آن در منابع فقهی، آرای فقهای امامی و اهل سنت درباره حدود حجاب و نیز عصر جدید و مسئله حجاب اسلامی پرداخته است و حدود حجاب شرعی را بیان نموده است.
خلاصه ماشینی:
در حقیقت، سخن گفتن بر ضد حجاب، به سبب نهادینه بودن آن نزد مسلمانان و آمیخته شدن با غیرت دینى و اخلاقى، یكباره میسر نبود؛ از این رو آنان ابتدا مسئله كاهش حدود حجاب را پیش كشیدند و با تأكید بر جواز شرعى نپوشاندن صورت و دستها یا نگاه به آنها، كه فتواى مشهور فقها نیز هست، نخستین گام براى مطرح كردن نفى كلى حجاب را برداشتند (جعفریان، 1380الف، ص33ـ34، 43) كه از آن به «حیله كَشْفیین» (حیله قائلان به كشف حجاب) تعبیر شده است 1 .
در عین حال، در منابع حدیثى و فقهى توضیح داده شده است كه واجب نبودن پوشش صورت و دستها به معناى جایز نبودن پوشاندن آنها نیست و اساساً پوشیدهتر بودن زنان كارى نیكو و رعایت حریم میان زن و مرد غیرمحرم، تا حد امكان، مطلوب است (كلینى، 1401هـ، ج5، ص535؛ هیثمى، 1408هـ، ج4، ص255؛ حرعاملى، 1404هـ، ج20، ص65ـ67)، ضمن آنكه این توصیههاى اخلاقى، كه غایت آنها مراقبت از سلامت زندگى اجتماعى و پیشگیرى از زمینههاى بروز بیبند و بارى است، نباید با احكام فقهى الزامى خلط شوند (مطهرى، 1370، ص235ـ239).
در مقام استدلال، از جمله به ادله عام وجوب ستر، یا حرمت نظر كه با وجوب ستر ملازمه دارد، استناد شده است، با این توضیح كه اطلاق آیه 30 سوره نور كه نگاه نكردن به زنان غیرمحرم را بر مردان لازم شمرده است، صورت و دستها را نیز دربرمیگیرد (نجفى، 1981م، ج29، ص77؛ خوئى، 1426هـ، ج32، ص41ـ42؛ مؤمن قمى،1405هـ، همانجا).