چکیده:
اتکا به درآمدهای نفتی به نوعی باعث استقلال دولت از درآمدهای مالیاتی شده و این مساله
به تفکیک و جدایی بیش تر ترتیبات دولت از ترتیبات اجتماعی ختم می شود که امروزه به
نظریه شکاف میان ملت دولت در ادبیات علوم اقتصادی و سیاسی معروف است. از آنجا
که شکاف و جدایی میان این ترتیبات منجر به بی ثباتی سیاسی م یشود، این مقاله می کوشد
به نقش بی ثباتی سیاسی در نوسانات و سیک لهای تجاری بپردازد. بر این اساس، نقش متغیر
بی ثباتی سیاسی در کنار مجموعه ای از متغیرهای سیاس تهای مالی، پولی و متغیر واردات
کالاهای واسطه ای و سرمایه ای در ایجاد نوسانات و سیکل های تجاری، در قالب یک
مدل خودتوضیح برداری ساختاری بررسی م یشود. در این مقاله از تولید ناخالص داخلی
به عنوان سیکل مرجع و درآمدهای نفتی به عنوان عامل محرکه اصلی استفاده شده است.
نتایج به دست آمده حکایت از آن دارد که نقش طرف عرضه و سیاست مالی تقریبا همسان
و در دامنه حدود 40 درصد بوده و متغیرهای پولی، نرخ ارز و ترازپرداختها حدود 2 تا
10 درصد نوسانات را توضیح می دهد. متغیر ب یثباتی سیاسی در سال های ابتدایی تقریبا 40
درصد تغییرات را ب هخود اختصاص م یدهد، اما به مرور این سهم کاهش یافته و به حدود
26 درصد می رسد. در شکل تعدی لشده این متغیر به نظر می رسد که کلیات مدل با مدل اولیه
تفاوت چندانی ندارد؛ اما اثر شوک بی ثباتی سیاسی بر شوک تولید همانند وضعیت مدل اول
قابل توجه، مثبت و کاملا معنی دار است. نتایج تحلیل واریانس تولید ناخالص داخلی براساس
الگوی اول تعدیل شده نشان می دهد سهم شوک ب یثباتی سیاسی در مدل تعدیل شده از حدود
20 درصد اندکی کاهش یافته و حدود سه سال در همین سطح مانده و سپس در سا لهای بعد
به حدود 9 درصد تقلیل یافته است