چکیده:
شماری از آثار هنری ایران سدههای 4 تا 8 ﻫ. ق. با مجالسی آراسته شدهاند که شاهی کمانگیر و سواره را در نخجیرگاه آهو نمایش میدهد، درحالیکه بر پشت مرکبش زنی ریزاندام و چنگنواز نشسته است. این صحنه بنا بر متن شاهنامۀ فردوسی و هفت پیکر نظامی گنجوی، داستان بهرام گور شاهنشاه ساسانی و کنیز خنیاگرش آزاده را روایت میکند. البته انتساب این روایت به شاهنامۀ فردوسی در سالهای اخیر موضوع انتقاد بوده و حتی آن را دروغ و یکی از جعلیات افزوده به متن شاهنامۀ فردوسی در سدههای پسین پنداشتهاند. بنابراین، شناسایی و تعیین اصالت پیش از اسلامی داستان بهرام و آزاده بر مبنای مطالعۀ آثار هنری بازمانده از آن دوران اهمیت بسیار دارد، زیرا احتمال دارد که داستان و نقشمایۀ بهرام و آزاده صرفا آفریدۀ هنرمندان و شاعران ایران دوران اسلامی باشد. اما فرضیۀ نوشتار حاضر این است که نقشمایه و تصاویر روایی داستان بهرام و آزاده در آثار هنری ایران سدههای 4 تا 8 ﻫ..ق. کهنالگوها و سرمشقهای هنری پیش از اسلامی داشته است. برای بررسی و ارزیابی این فرضیه، نگارندگان از تاریخ ادبیات و تاریخ هنر و باستانشناسی بهره گرفتهاند. نتیجۀ برآمده از تحقیق این است که نقشمایۀ هنری و موضوع ادبی داستان بهرام و آزاده، به راستی کهنالگوی ساسانی داشته و از جعلیات افزوده به شاهنامۀ فردوسی نیست.
خلاصه ماشینی:
مسئله داستان بهرام و آزاده که بر مبنای شاهنامۀ فردوسی به بهرام گـور ساسـانی نسـبت داده شده است ، تا به امروز بیشتر از منظر ادبیات بحث شده اسـت و در عرصـۀ تـاریخ هنـر و باستان شناسی، صرفا نقشمایه های شماری از آثار هنری دوران اسلامی با دوران پـیش از اسلام ، مثل بشقاب های زراندود منسوب به عهد ساسانی با آن مقایسه شده است .
امـا تـا کنون بحث اصالت و یا عدم اصالت این نقشمایه بر روی آثـار هنـری پـیش از اسـلام یـا حتی منشأ دوران اسلامی یا دوران پیش از اسلام داستان بهرام و آزاده نیز مورد توجـه و امعان نظر پژوهشگران ادبیات و تاریخ هنر ایران نبوده است .
پیشینۀ تحقیق در عرصۀ تاریخ ادبیات ایران ، صرف نظر از شاهنامۀ فردوسی به عنوان کهـن تـرین منبـع ادبی داستان بهرام و آزاده و هفت پیکر نظامی (بهرام نامه ) و هشت بهشـت امیـر خسـرو دهلوی، یان ریپکا (١٣٧٠) به نقل از عوفی به چنگ نوازی یونـانی اشـاره کـرده کـه طـرف لطف و عنایت و سرانجام خشم بهرام پنجم ساسانی بوده است .
اما در عرصۀ تاریخ هنر ایران ، هر چند که رومـن گیرشـمن (١٣٧١) و ادیـت پـرادا (١٣٨٧: ٣٢٦-١٤٨) هیچ اشاره ای به آثار هنری ایران پیش از اسلام با نقشمایۀ بهرام و کنیز خنیاگر نکرده اند، آرتور کریستن سن (١٣٨٩) تصاویر نقش بسته بـر یـک بشـقاب زرانـدود عهد ساسانی در موزه آرمیتاژ را توصیف کرده است ؛ بی آن که به اصالت یا عـدم اصـالت این اثر توجه کرده باشد.