چکیده:
جهانیشدن، فرایندی تاریخی است که با نخستین مهاجرتهای انسان در آفریقا آغاز شد و به دیگر نقاط جهان گسترش یافت. مهاجران، بازرگانان و دیگران، همواره در طول تاریخ، عقاید و کالاهای خود را به دیگر نقاط جهان منتقل کردهاند. این امر، ابتدا در مسافتهای کوتاه و بعد در مسافتهای بلندتر انجام شد. در واقع، جهانیشدن فرایندی است که از زمان آفرینش انسان وجود داشته و در دهههای اخیر، رشد چشمگیری داشته است. در حوزههای مختلف زندگی میتوان آثاری از آمیختن، اقتباس و انطباق تأثیرهای خارجی را مشاهده کرد. برخی از صاحبنظران، سال 1492 را زمان آغاز فرایند جهانیشدن اعلام کردهاند، اما بیشتر محققان و نظریهپردازان، این فرایند را دارای چنین قدمتی نمیدانند. بههرحال باید گفت جهانیشدن فرایندی است که از زمان آفرینش انسان وجود داشته، اما در سالهای اخیر، رشد چشمگیری داشته است. دربارة جهانیشدن، تا امروز مطالب و نظریههای متعددی ارائه شده است. این تنوع نظری و گفتمانی در این زمینه، ناشی از ماهیت و اهداف متفاوت آن است، اما مهمترین چالش در مفهوم نظری این واژه، تعارض در بیان دو واژة جهانیشدن و جهانیسازی است. تعارض و تفاوت نگاه به این دو واژه، ناشی از تفاوت نگاه به فرایندی است که در سه دهة اخیر، ابتدا در بعد سیاسی و امنیتی و سپس از بعد اقتصادی، با تغییر مفهوم مرزها و تغییر کارکرد فضا و مکان، بر تمام رفتار انسان تأثیر گذاشت. در این مقاله تلاش شده است تا به نقش و جایگاه مکان و ویژگیهای مکانی، متناسب با ارزشها و هنجارهای آن پرداخته و ابعاد و تأثیرهای آن در حوزههای مختلف، بررسی شود؛ زیرا پدید آمدن عناوینی همچون «شهروند جهانی» که محصول مستقیم فرایند جهانیشدن است، به تغییر یا تردید در پایههای ارزشی و هنجاری جوامع و ظهور پدیدههای جدید در این عرصه منجر شده است. این روند، نقش و اهمیت مکانهای جغرافیایی را نیز در سطوح مختلف (چه از نظر مفهومی، چه از نظر مبانی و چه در حوزة مصادیق کارکردی) تغییر داده است و جالب اینکه بسیاری از جوامع، در حال ایجاد سازگاری بین خود و این روندها هستند.