چکیده:
هدف اصلی این مقاله نوع مواجهة با زن به منزلة سوژة شناسا در سه اثر سینمایی اخیر اصغر فرهادی در چهارچوب گفتمانهای غالب اجتماعی حاکم بر جامعة ایران است. بدینمنظور با بهرهگیری از نظریات میشل فوکو در باب سوژه و قدرت و همچنین نظریات گفتمان لاکلا و موف سعی شده است تحلیلی جامعهشناختی از این سه فیلم ارائه شود. فوکو تأکید دارد که گفتمان با روابط قدرت پیوند خورده است و برای بررسی روابط آدمیان در فضای جامعه، باید به مطالعة گفتمانهای اجتماعی، فرهنگی، و سیاسی مسلط بر آن پرداخت تا بدینوسیله بتوان به شناخت مناسبات قدرت در میان افراد دست یافت. روش تحلیل گفتمان لاکلا و موف چهارچوبی برای تحلیل متون سینمایی این مقاله بوده است. سه فیلم منتخب برای این پژوهش به زندگی روزمرة اقشار گوناگون جامعة ایرانی نگاهی آسیبشناسانه دارند و بخشی از گفتمانهای گوناگون حاکم بر جامعة معاصر ایرانی را منعکس میکنند. همچنین از خلال روابطی که میان پرسوناژهای فیلمها در جریان است سلطه و استیلای مراجع قدرت بر زندگی فردی و اجتماعی زنان طبقات گوناگون جامعه به تصویر کشیده شده است. درنهایت، از این تحلیل نتیجهگیری میشود که در فیلمهای فرهادی زنان در مناسبات اجتماعی نقش پررنگی دارند. او زنان را در سیطره و انقیاد گفتمانی حاکم بر جامعه میبیند که تصمیمات و کردارهای فردی و اجتماعیشان، چه در عرصة عمومی و چه در عرصة خصوصی، تحت تأثیر این شبکة گفتمانی است. فرهادی جامعة ایرانی را تحت تسلط روابط و گفتمان قدرت مردانه به تصویر میکشد و جهان تصمیمات و اعمال زنان را از پیش مردانه و منفعلانه میداند؛ به حدی که فردیت و سوژگیشان در سایة این گفتمان حاکم به چالش کشیده میشود.
خلاصه ماشینی:
فوکــو تأکیــد دارد کــه گفتمــان بــا روابــط قــدرت پیوند خورده است و برای بررسی روابط آدمیان در فضای جامعه ، بایـد بـه مطالعـة گفتمان های اجتماعی ، فرهنگی ، و سیاسی مسلط بر آن پرداخت تا بدین وسیله بتوان به شناخت مناسبات قدرت در میان افراد دست یافت .
در همین راستا، در این مقاله کوشیده شده اسـت روابـط و مناسـبات زنـان بـه منزلـة «سوژة شناسا» (identified subjects) در تقابل با گفتمان قدرت (به تعبیر فوکـویی ) حـاکم بر جامعه بررسی شود و بازنمایی اش در سینمای امروز ایران ، که فرهادی نمونـة شـاخص آن است ، نشان داده شود.
گفتنی است مسئله مندی این مقاله از این جا ناشی مـی شـود کـه قصد داریم به شناخت مناسبی از میزان و چگونگی فعالیت های اجتماعی زنـان در فضـای جامعة امروز ایران از طریق بازنمایی در سینما نائل شویم و میزان انفعـال یـا کـنش منـدی زنان در مواجهه با فضای گفتمانی مسلط بر جامعـه و نحـوة مناسـبات اجتمـاعی شـان بـا مراجع قدرت در جامعه را بهتر دریابیم .
همچنین سید علی اصغر سلطانی (١٣٨٦) در «تحلیل گفتمانی فیلم های سیاسی و اجتمـاعی : نگاهی به پارتی سامان مقدم » در پی آن است که با استفاده از نظریة گفتمان لاکـلا و مـوف نشان دهد چگونه نظام گفتمانی حاکم بر جوامع ، محصولات فرهنگی ، از جملـه فـیلم هـای سینمایی تولید می کند و از آن طریق به بازتولید خود در جامعه می پردازد.